خدایی که نمی شناسم

متن مرتبط با «شهريور» در سایت خدایی که نمی شناسم نوشته شده است

هشتم شهريور 1360

  • روز هشتم شهريورچو روز هشتم شهريور از بام فلک سر زد / به ظهر غم فزايش دست کين بر ملک، آذر زدعدو مي ديد مردان خدا برجاي مي مانند / به جسم انقلاب نوجوان از پشت، خنجر زدچو دشمن خواست گيرد انتقام از ملت ايران / دو يار انقلابي را به جان و جسم اخگر زدمعزايي پديد آمد که طوفان در نَمَش گم شد / غريو مردمش پهلو به جمع روز مَشعَر زدز بس انسان پي تشييع آمد از پي انسان / که آن سيل خروشان طعنه بر صحراي مَحشر زدغم جانسوز فقدان رجايي مرد عقل و دين / ز غَبرايي گذر بنمود و بر افلاکيان برزددل ياران ز سوگ باهنر در سينه مي سوزد / سپندي بود گويا تا عدو بر تاب مَجمَر زدامام آن مرد ايمان و سترگي از غم ايشان / چنان بگداخت کز آن سوز، چهره لون احمر زدبه بال و دستهاي مردم آزرده نستوه / دو بدر سوخته تا عرش رحمان با عزا پر زدنديده دولتي با آن همه مظلوم در گيتي / از آن دم تا عَلَم خورشيد بر اقصاي خاور زدبه نام دولتي با آن کرامتها، امام ما / در اين ايام نام هفته دولت به دفتر زدايا اي مردم آزاده ايران زمين، اکنون / شما را دولتي آمد که رأي از راي رهبر زدسرود زندگي سرکن که دولت يار دين آمد / به لطف حق ز حکم محکّمش خود بيخ کافر زدمبارک باد بر ملّت و دولت هفته ي دولت / که از شادي به گلشن بلبل شوريده ساغر زدچو اين معني ملائک ديد، از وحدت در اين امّت / به بام عرش با شور و نوا الله اکبر زدسراينده: ناهيد............ (لغت نامه) ............كين = دشمني. كينه. آذر = آتش. اخگر = شراره هاي آتش. معزّا = عزاداري. پهلو زدن = برابري. غريو مردمش پهلو به جمع روز ... = كنايه از روز مشعر الحرام، و جمع آمدن حجاج در صحراي مشعر براي اداي مناسك حجّ. = صحراي محشر= روز قيامت. ( اشاره به فراواني جمعيت تشييع كننده دارد) . فقدان = نبودن. , ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها