آسايش و راحتي

ساخت وبلاگ

قناعت و پرهیز از زیاده طلبی                                                         آسايش و راحتي

       آسودن . به عربى : راحة ، خفض العيش.از اميرالمؤمنين (ع) رسيده است كه فرمود : هر كسى كه بتواند خود را از چهار چيز باز دارد سزاوار است كه هيچ رنجى به وى دست ندهد (و هميشه در آسايش بسر ببرد) . عرض شد آن چهار چه باشد ؟ فرمود : شتاب و لجاجت و خودبينى و سهل انگارى و نيز از آن حضرت است كه فرمود : هر كه غم و اندوه بر او چيره شود (و خود را به دست غم بسپارد) آسايش از او رخت بربندد.

    امام صادق (ع) فرمود :خداوند به عدل و حكمت و علم خويش آسايش و شادى را در يقين به خدا و خوشنودى از تصرفات خدا قرار داده است (كسى كه به وجود خداوندى مهربان يقين داشت و از تصرفاتش در باره خود كه همه محض خير و صلاح او است خوشنود بود همواره در آسايش و شادى بسر مى برد) و غم و اندوه را در شك به وجود خدا و اينكه آنچه بر او مى گذرد زير نظر خدا هست يا نه) قرار داده. پس هميشه از خدا راضى باشيد و كارتان را به او واگذاريد (تا هميشه آسوده و شاد باشيد.)
 
    از اميرالمؤمنين (ع) نقل است كه فرمود : هر چه در جستجوى آسايش برآمدم آن را نيافتم جز به ترك اختلاط و آميزش با مردم در امر معاش. شما نيز دنيا و سر و كار با مردم در بدست آوردن دنيا را رها سازيد تا در دنيا و آخرت آسوده باشيد .

    پيغمبر (ص) فرمود: معصيت خدا از شش چيز آغاز مى شود كه يكى از آنها آسايش طلبى است. (بحار:78 و 75 و 71 و 69 و 103) از امام سجاد (ع) روايت است كه فرمود: آسايش در اين جهان و براى مردم اين جهان آفريده نشده است بلكه آسايش تنها در بهشت و خاص بهشتيان است. (بحار:73/92) از امام صادق (ع) رسيده است كه شخص حريص بدين سبب كه از دو خصلت نيكو محروم است دو نعمت بزرگ را از دست مى دهد: از صفت قناعت محروم است از اين رو آسايش از او به دور است. از صفت رضا محروم است لذا از كاميابى به لذت «يقين» نيز محروم مي گردد . (بحار:73/161) در وصاياى پيغمبر (ص) به على (ع) آمده: اى على، هر آنكس بى قرارى (وسستى در برابر حوادث) بر او مستولى گشت آسايش از او رخت بربست. (بحار:73/373)

    در حديث آمده كه خداوند به داود (ع) وحى نمود كه: اى داود، من پنج چيز را در پنج چيز قرار داده ام و مردمان آنها را در جاى ديگر مى جويند لذا به آنها دست نمى يابند. دانش را در گرسنگى و كوشش قرار داده ام و آنها آن را در سيرى و آسايش مى جويند  پس آن را نمى يابند. عزّت را در طاعت و بندگى خود قرار دادم. آنها آن را در خدمت به حكّام زمان مى جويند، لذا بدان دست نمى يابند. بى نيازى را در قناعت قرار داده ام. آنها آن را در فراوانى ثروت و مال مى جويند از اين رو بدان نائل نمى گردند. خوشنودى خود را در دشمنى با نفس قرار دادم. امّا آنها آن را در خوشنود كردن نفس مى جويند  پس به آن نمى رسند. آسايش را در بهشت مقرّر داشتم، آنها آن را در دنيا مى جويند، لذا از آن محرومند. (بحار:78/453)

خدایی که نمی شناسم...
ما را در سایت خدایی که نمی شناسم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7nahidkhirolahi8 بازدید : 201 تاريخ : چهارشنبه 28 اسفند 1398 ساعت: 12:42