دکتر سيّد محمّد تيجاني سماوي از اهالي شهر «قفصه» (يکي از شهرهاي تونس) است. وي مطابق دين خاندان و همشهريهاي خود ابتدا پيرو مذهب مالکي، از اهل تسنّن بود. پس از گذراندن دوره تحصيلات، در صف دانشمندان درآمد، و درباره مذهب حق از مذاهب اسلام، پژوهشي پيگير، هوشمندانه و خستگي ناپذير کرد و در اين راه مسافرتها نمود و در نجف اشرف به محضر آيت الله خوئي(ره) و شهيد آيت الله سيد محمد باقر صدر (ره) رسيد و پس از بررسيهاي فراوان، عميقا به مذهب حقه تشيع گرويد و رسما شيعه شد.
دکتر تيجاني شرح گرايش خود به مذهب تشيع را در کتاب ارزشمندي که تأليف کرد ، به نام «ثم اهتديت» تبيين کرد و کتابهاي ديگري نيز تأليف نموده است، از جمله کتابي به نام "معالصادقين " است که در اين کتاب با طرح چندين بحث و استدلال، حقانيت مذهب تشيع را ثابت کرده است. مناسب است در اين پست به ذکر چند نمونه از مناظرات او و رازهاي شيعه شدنش بپردازيم:
مناظره با شهيد آيتالله صدر درباره توسل.
دکتر تيجاني زماني که به نجف اشرف رفت، توسط دوستش به محضر آيتالله العظمي سيد محمد باقر صدر رسيد. در محضر ايشان به پژوهش و مناظره پرداخت، نخست چنين پرسيد: «علماي سعودي وهابی ميگويند: دست بر قبر کشيدن و توسل به صالحين و تبرک جستن از آنان، شرک به خدا است، نظر شما چيست؟» آيتالله صدر فرمود: «هرگاه دست کشيدن بر قبر و توسل جستن به اين نيت باشد که آنها (بدون اذن خدا) نفع و ضرر ميرسانند، چنين کاري شرک است ولي مسلمانان يکتاپرست ميدانند که: تنها خدا نفع و ضرر ميرساند و اولياي خدا، وسيله و واسطه هستند، بنابراين با ا ين نيت که آنها واسطه هستند، هرگز شرک نيست.
همه مسلمانان از سني و شيعه، از عصر رسول خدا (صلي الله عليه و آله) تاکنون در اين امر اتفاق نظر دارند، به استثناي «وهابيت» و «علماي سعودي» که در همين قرن جديد پيدا شدهاند و بر خلاف اجماع مسلمانان، رفتار مي کنند و خون مسلمانان را مباح مي دانند و بين آنها فتنه انگيزي مي کنند و دست بر قبر کشيدن و توسل را شرک مي دانند. آقاي سيد شرف الدين (صاحب کتاب ارزشمند المراجعات)، در عصر حکومت «ملک عبدالعزيز» براي زيارت خانه خدا به مکه رفت. در عيد قربان در کنار ساير علما به کاخ پادشاه سعودي دعوت شد، تا طبق معمول در عيد قربان را به او تبريک بگويد. او به کاخ رفت، هنگامي که نوبت به او رسيد، دست شاه را گرفت و هديهاي به او داد و آن هديه يک قرآن بود که داراي جلدي از پوست بز بود. شاه عربستان آن هديه را گرفت و بوسيد و به عنوان تعظيم و احترام، بر پيشاني خود گذاشت.
سيد شرف الدين (از فرصت استفاده کرد) ناگهان گفت: « اي پادشاه! چرا اين جلد را مي بوسي و به آن تعظيم ميکني، با اينکه اين جلد چيزي جز پوست بز نيست؟» شاه گفت: «غرض من از بوسيدن جلد، قرآني است که در داخل آن قرار دارد، نه خود جلد». آقاي سيد شرف الدين، بي درنگ فرمود: «احسنت اي پادشاه! ما شيعيان نيز وقتي که پنجره يا در اتاق پيامبر (صلي الله عليه و آله) را ميبوسيم، ميدانيم که آهن هيچ کاري نميتواند بکند، ولي غرض ما آن کسي است که ماوراي اين آهنها و چوبها قرار دارد. ما ميخواهيم رسول خدا (صلي الله عليه و آله) را تعظيم و احترام کنيم، همانگونه که شما با بوسه زدن بر پوست بز ميخواستي قرآن را تعظيم و تکريم کني که در درون آن پوست قرار دارد.»
حاضران تکبير گفتند و گفته او را تصديق کردند. در اين هنگام ملک عبدالعزيز ناچار شد تا به حاجيان اجازه دهد که از آثار رسول خدا (صلي الله عليه و آله) تبرک بجويند، ولي وليعهدی که بعد از او آمد، از قانون گذشته شان برگشت. بنابراين شرکي در کار نيست. وهابيان با مطرح کردن اين موضوع، بر اساس سياست خود ميخواهند کشتار شيعيان را مباح جلوه بدهند و حکومتشان بر مسلمانان باقي بماند و تاريخ، بزرگترين گواه است که وهابيان تا کنون چه بر سر امّت محمّد (صلي الله عليه و آله) آوردهاند.
لطفا برای شناخت و آشنایی بیشتر با این مرد بزرگ به اینجا نیز مراجعه بفرمایید.
(این پست ادامه مطلب هم دارد)
برچسب : دکتر سید محمد محتسبی,دکتر سید محمد میرآفتاب,دکتر سید محمد جواد مرتضوی,دکتر سید محمد خاتمی,دکتر سید محمد قریشی,دکتر سید محمد اعرابی,دکتر سید محمد مقیمی,دکتر سید محمد کاظمینی,دکتر سید محمد جزایری,دکتر سید محمد بنی هاشمی, نویسنده : 7nahidkhirolahi8 بازدید : 204