دارالفنون

ساخت وبلاگ

                                                 دارالفنون

     تاسیس «دارالفنون» در سال ۱۲۶۸ه.ق. نقطه عطف مهمی در تاریخ آموزش در ایران بود. از نوآوری‌های "امیرکبیر" تاسیس دارالفنون است. اندیشه او در بنای دارالفنون از یک سرچشمه الهام نگرفته بود، بلکه حاصل آموخته‌های آن بود. از بنیادهای علمی دنیای جدید خبر داشت. آکادمی و مدرسه‌های مختلف روسیه را دیده بود، در ضمن از مدرسه (طبیّه) و عسگریّه عثمانی آگاه بود امّا ترکان هنوز دارالفنونی نداشتند.

    سنگ بنای دارالفنون در اوائل ۱۲۶۶ه.ق. در زمین واقع در شمال شرقی «ارگ» سلطنتی که پیش از آن سربازخانه بود نهاده شد. نقشه آن را "میرزا ‌رضای مهندس" که از شاگردانی بود که در زمان "عباس میرزا" برای تحصیل به «انگلستان» رفته بود، کشید و "محمدتقی‌خان معمار باشی" بنای آن را ساخت و شاهزاده "بهرام میرزا" به کار بنائی آن رسیدگی می ‌کرد. ساختمان شرقی دارالفنون تا اواخر ۱۲۶۷ه.ق. به پایان رسید و مورد استفاده قرار گرفت. دارالفنون روز یکشنبه پنجم ربیع‌الاول ۱۲۶۸ه.ق. (۱۲۳۱ش.) سیزده روز پیش از کشته شدن بانی آن افتتاح شد و شاه در این روز پیش از شکار به مدرسه آمد. اصول مشق پیاده نظام، نخستین درس در همین روز بود. در پشت دارالفنون کارخانه شمع و کافور و آزمایشگاه فیزیک و شیمی و دواسازی برپا شد و چاپخانه‌ای هم ضمیمه آن گردید.   

    نظر امیرکبیر در ایجاد دارالفنون در درجه اوّل به دانش و فنّ جدید معطوف بود و بعد به علوم نظامی توجّه داشت. این معنی از نامه‌های امیرکبیر راجع به رشته تدریس استادان استخدام شده روشن می‌ گردد. رشته‌های تحصیلی دارالفنون بازتاب تخصّص‌ های نخستین گروه از معلّمان اتریشی و ایتالیایی بود و عمدتا خصلت نظامی داشت. پیاده نظام، توپخانه، سواره‌نظام، هندسه، معدن ‌شناسی، پزشکی و جراحی، فیزیک و داروسازی و علاوه بر این با تاریخ، جغرافی، فارسی و عربی نیز آشنا می ‌شدند. زبان‌های اروپایی نیز در  برنامه‌های آموزشی جای مهمّی داشتند. معلّمان اتریشی فارسی نمی ‌دانستند و مترجمانی هم که زبان آلمانی بدانند به‌اندازه کافی در دسترس نبودند. در نتیجه زبان فرانسوي به عنوان زبان آموزشی در دارالفنون پذیرفته شد. تعداد زیادی از دانش آموزان در کلاس زبان فرانسه شرکت می ‌کردند اگر چه تنها هنگامی که به سطحی از ورزیدگی می‌ رسیدند که به آنها اجازه پی ‌گرفتن سایر کلاس‌هایشان ‌داده می ‌شد.

    همه دانش آموزان تحصیلات خود را در یک سطح آموزشی آغاز کردند. که در کلّ، دانش آموزان می‌ توانستند، فارسی را بخوانند و بنویسند و کمی هم ادبیّات فارسی می‌ دانستند. دانش آموزان بر اساس پیشرفت‌شان و چگونگی انجام امتحانشان به سه گروه تقسیم می ‌شدند. دانش آموزان پیشرفته كه غالبا در آموزش دآنش آموزان ابتدائی کمک می ‌کردند. امتحانات سالی سه بار انجام می ‌شد و به دانش آموزان ممتاز جوایزی اهدا می‌ گرديد. همه دانش آموزان دو دست لباس متحدالشکل داشتند، یکی برای زمستان و یکی برای تابستان که رشته تحصیلی‌ شان را مشخّص می‌ کرد. برای کلاس اولی ‌ها که در دارالفنون ثبت نام می ‌کردند، مدّت تحصیل تقریبا هشت سال بود امّا بعدها این مدّت به چهار سال کاهش یافت. اگر چه دانش آموزان غالبا چهار سال دیگر در مدرسه می‌ ماندند، تا به امر آموزش کمک کنند.

    سن دانش آموزان به هنگام ورود به مدرسه بین چهارده تا شانزده سال بود. بعضی که نفوذ بیشتری در دستگاه سیاسی داشتند، با سن بیشتری در مدرسه به تحصیل مشغول می‌شدند. مسئله بزرگ در مرحله اول سطح سواد دانش آموزان و معلومات آنها بود که در ابتدا همگی در یک کلاس درس می‌خواندند و بعدها، به علت اختلاف سواد و فهم شاگردان کلاسها به مراتب مختلف تقسیم می‌شدند. با اینکه همه معلمان در کار تدریس دانا و توانا بودند، کار تدریس بر ایشان آسان نبود و شاگردان پیشرفت زیادی نمی‌کردند. زیرا در سال‌های اول نه  معلّمان به زبان خارجی آشنا بودند و نه شاگردان به قدر کافی خارجی می‌ دانستند از این رو معلّمان پس از اتمام درس ‌های روزانه، هنگام فراغت به تهیّه و تنظیم موادّ درسی روز بعد می ‌پرداختند. معلّمین خارجی و ایرانی توسط مترجمین خود به دانش آموزان کلاس ‌های اول درس می ‌دانند. شاگردانی که درس‌شان خوب بود، به نام «خلیفه» (دستیار معلّم) نامیده می ‌شدند و به همراه مترجمین یاد شده به کلاس دوم و سوم درس می‌ دادند. معلّمان علاوه بر وظایف آموزشی خود در دارالفنون کارهای متنّوع دیگری هم انجام می ‌دادند. در محوطه تمرينات نظامی می ‌دادند که غیر دانش آموزان هم می‌ تواستند در آن شرکت کنند.

    علاوه بر وجود نظام کلی آموزشی، اداری و خدماتی در مدرسه، تشکیلات ویژه‌ای نیز به منظور بهره‌مندی برخی از دانش آموزان که به طور عمده از فرزندان امیران و شاهزاده‌گان قاجار بودند، وجود داشت. این شاهزادگان در اتاق‌ های مخصوصی به تحصیل می ‌پرداختند. کوشش‌های اولیای مدرسه نه تنها برای پیشرفت درس دانش آموزان بود بلکه با تشکیل مجلس علمی و بهداشتی تلاش می‌ شد تا در وضع بهداشت مردم و کشور قدم ‌هایی برداشته شود. در دارالفنون هفته‌ای یکبار شورای طبّی یا مجلس «حافظ‌ الصّحه» تشکیل می ‌گردید که درباره امراض مسری و شیوع آنها در شهرهای مختلف ایران بحث مي شد و تصمیماتی برای جلوگیری و درمان این امراض اتخاذ می‌ مي گرديد و به دولت ابلاغ می ‌شد. حکّام ایالت و ولایت با اعضاء مجلس حافظ ‌الصّحه پیوسته مکاتبه داشتند و موظف بودند، صورت متولّدین و همچنین امراض شایعه قلمرو حکومتی خود را گزارش دهند. اعضای این مجلس با مامورین بهداری عراق عرب و دولت عثمانی نیز در تماس بودند و برای جلوگیری امراض شایع با یکدیگر مشارکت می ‌کردند.

    نظام انظباطي دارالفنون به گونه‌ای بود که با شاگردان مدرسه بنا به نوع و چگونگی خطای آنها برخورد می ‌شد. اگر از آنها خطای جزیی سر می‌ زد، معلمین خود با خط‌کش یا چوب به آنان کف‌دستی می ‌زدند و اگر خطای بزرگتری را انجام می ‌دادند ضمن معرفی به ناظم مدرسه، وی نسبت به تعیین سطح مجازات اقدام می ‌کرد.                                                 

    مدرسه از ساعت ۸ صبح تا ۳ بعد ظهر باز بود. درس‌ های روزانه در سه قسمت دروس صبح، قبل از ظهر و بعد از ظهر تدریس می‌شد. تا سال ۱۲۷۷ه.ق.(۱۲۴۰ش) روزهای اعیاد ملّی و مذهبی و ایام سوگواری و روزهای دوشنبه و جمعه هر هفته و ایّام ماه رمضان مدرسه تعطیل بود و چون در مدت یک سال ۱۸۰ روز مدرسه باز بود، تحصیل شاگردان پیشرفت زیادي نداشت."اعتضاد السّلطنه" وزیر علوم و رئیس مدرسه که مردی دانا و معارف پرور بود، تعطیلی روزهای دوشنبه را برداشت و تعطیلات دیگر را نیز محدود کرد. طرز اداره دارالفنون - دارالفنون اساسا موسسه‌ای درباری بود. به همین جهت عمدتا تحت نظارت دربار و شاه بود که اختیار آن را داشت که هر تصمیمی بگیرد. حقوق معلمان و خدمتگزاران مدرسه از خزانه سلطنتی پرداخته می‌شد و هزینه قسمت نظامی آن از بودجه مخصوص نظام تامین می ‌گردید.

    امیرکبیر پیش از عزلش از سمت صدارت، "میرزا محمّد علی خان شیرازی" وزیر امور خارجه را به ریاست دارالفنون برگزید. دارالفنون از آغاز با وزارت امور خارجه در ارتباط بود. این رابطه از آنجا ناشی می ‌شد که استخدام معلّمان خارجی موضوعی مربوط به سیاست خارجی قلمداد می‌شد و نماینده‌ هایی از وزارت امور خارجه آن را هدایت می‌ کردند. علاوه بر مقام ریاست اداره کنندگان دارالفنون شامل یک ناظمُ، یک کتابدار، یک مباشر، یک مستوفی (حسابدار) یک ناظر، یک موذن و تعدادی نگهبان و خدمتکار می ‌شدند. "ناصرالدّین شاه" "رضا قلی ‌خان هدایت" را برای ناظمی انتخاب کرد.

    دانش آموزان دارالفنون - دانش آموزان از خانواده ‌های سرشناس بودند که بسیاری از آنها پیوندهای درباری داشتند و آنها مانند پدرشان در مشاغل مهمّ دولتی و درباری به ایفای نقش می ‌پرداختند. فارغ‌التحصیلی از دارالفنون نشانگر جایگاه اجتماعی و وضع دانش‌آموزان بود. در این زمان نیز موقعیت خانوادگی و ارتباط با دربار همچنین وسیله اصلی پییشرفت در مشاغل دولتی بود.

مخالفان دارالفنون - از همان زمان که امیرکبیر برای نخستین بار فکر دارالفنون را مطرح کرد، در میان رقبای سیاسی او هواداری پیدا نکرد. "میرزا آقاخان نوری"، جانشین امیرکبیر در زمان صدراعظمی اش، دشمنی و کینه خاصّی نسبت به این مدرسه نشان می ‌داد و طرفدار بستن آن بود. به گزارش "پولاک"، نوری می‌ خواست با معلّمان تسویه حساب کند و آنها را به وطنشان بفرستد. ناصرالدّین شاه علاقه خاصی به این مدرسه داشت. به دفعات از آن بازرسی می‌ کرد و افزون بر آن او شخصاً در پایان امتحانات نهایی به معلّمین و شاگردان مدال و لوح افتخار اهدا می‌ داد امّا به تدریج تشویق و حمایت اولیّه "ناصرالدّین شاه" از دارالفنون جای خود را به بدگمانی و بی ‌توجّهی داد. این تغییر نگرش شاه به این دلیل بود که شاه متوجّه این نکته شد که شاید مدرسه جایی برای آشنایی دانش آموختگان با عقاید سیاسی خطرناک اروپایی باشد "میرزا ملکم‌خان" یک ارمنی مسلمان شده، تحصیل کرده فرانسه و معلّم دارالفنون یک باشگاه شبه فراماسونی به نام «فراموشخانه» تاسیس کرده بود. شاگردان و معلّمان دارالفنون اکثریّت اعضاء این تشکیلات سری را تشکیل می ‌دادند. با وجودی که ناصرالدین شاه در ابتدا به فراموشخانه نظر مساعدی داشت امّا درباریان موفّق شدند به ناصرالدین شاه بقبولانند که این تشکیلات ماهیّت ضدّ سلطنتی دارد، میرزا ملکم‌خان به تمایلات بابی و تبلیغ جمهوریت متهّم شد و در نتیجه ناصرالدین شاه در سال ۱۲۴۰ه.ش. دستور تعطیلی فراموشخانه و تبعید میرزا ملکم خان را صادر کرد امّا هیچ گاه دارالفنون را نبست یکی از آن علل این بود که ناصرالدّین شاه عمیقاً دل مشغول این بود که اروپاییان چگونه به ایران می‌ نگرند.

  نخستین گروه فارغ‌التحصیلان - نخستین دوره دارالفنون در سال ۱۲۳۷ه.ش. پایان یافت و آن هنگامی بود که نخستین گروه دانش ‌آموزان امتحان نهایی خود را دادند. ۸۵ دانش آموز در دوره نخست فارغ‌التّحصیل شدند. بنابراین رشته تحصیلی ۲۹ دانش آموز توپخانه، ۱۲ نفر پیاده نظام، ۴ نفر سواره نظام، ۲۰ نفر ریاضی و مهندسی، ۱۷نفر پزشکی و ۴ نفر علوم طبیعی و اوّلین گروه از معلّمان دارالفنون که اسامی آنان در روزنامه وقایع اتفاقیّه درج شد، به این شرح بودند: معلّم علم توپخانه، عالیجاه مسیو کرشش، معلّم علم پیاده نظام، علیجاه مطراتسو ایتالیایی، معلّم علم سواره نظام، موسیو نمیرو، معلّم درس زبان فرانسه، موسیو ریشارد، معلّم علم معادن موسیو نمساوی، معلّم علم طبّ، موسیو پولاک، معلّم علم طبیعی، فوکتی، معلّم درس فارسی و عربی عالی جناب شیخ محمّد صالح است که مردی زاهد و مقدّس بوده است.   منبع: به تلخيص از ويكي فقه

+ نوشته شده توسط nahid در چهارشنبه بیست و چهارم دی ۱۳۹۹ و ساعت 20:19 |
خدایی که نمی شناسم...
ما را در سایت خدایی که نمی شناسم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7nahidkhirolahi8 بازدید : 208 تاريخ : يکشنبه 28 دی 1399 ساعت: 3:46