شاه اسماعيل صفوي

ساخت وبلاگ

https://www.asriran.com/files/fa/news/1401/10/15/1508402_185.jpg

شاه اسماعيل صفوى

شاه اسماعيل فرزند شيخ حيدر بن شيخ جُنيد بن شيخ ابراهيم بن خواجه على بن شيخ صدر الدين موسى بن شيخ صفى الدين. معروف بشاه اسماعيل اول، مؤسس و نخستين پادشاه دولت صفويه. شيخ صفى الدين جدّ اعلاى اين سلاله را از نسل امام موسى كاظم ياد كرده اند ولى دلائل تاريخى براى اثبات اين مدّعى در دست نيست. صفى الدين در اردبيل مريدان بسيار داشت فرزندان و نواده هاى او هم كه مسند ارشاد داشتند مورد احترام بسيار مردم بودند و از اين ميان شيخ جنيد بكثرت مريدان و مخلصان امتياز داشت چندانكه ميرزا جهانشاه متوهم شد و وى را از آذربايجان دور كرد و او به ديار بكر منتقل گرديد و آنجا مورد حسن استقبال اوزون حسن از ملوك آق قويونلو واقع شد تا آنجا كه خواهر خود را به وى تزويج كرد. بعدها اوزون حسن آذربايجان را تحت تصرف خويش درآورد. در اين حال شيخ جنيد به اردبيل عودت كرد و پس از زمانى بعنوان غزاى گرجستان به لشكركشى پرداخت ولى از طرف سلطان خليل شروانشاه مقتول گرديد.

پسر وى شيخ حيدر (يا سلطان حيدر) هم پس از آنكه با عالمشاه دختر خال خويش ازدواج كرد به شيوه پدر خود به نام غزاى گرجستان بناى لشكر كشى گذارده به شروان تجاوز كرد و او نيز در همين راه كشته شد. شاه اسماعيل در سنه 892 از عالمشاه مزبور تولد يافت. در سال 898 آنگاه كه رستم ميرزا برادر خود سلطانعلى را كشت او موفق شد به گيلان فرار كند. در سنه 905 مريدان و مخلصان پدر اسماعيل به دور او گرد آمده براى انتقام به شروان رفتند و در نتيجه قاتل پدر خويش فرخ يسار را بقتل رسانيده شروان را تحت تصرف خود درآورد و در سنه 907 لشكر الوند ميرزا را منهزم ساخته آذربايجان را تصاحب و تبريز را پايتخت خويش قرار داد. يكى از گردنكشان آن زمان حسن كيا حكمران قسمتى از مازندران بود كه در قلعه محكم فيروزكوه مقام داشت. شاه اسماعيل بر او دست يافت و او را بزندان افكند و حسن كيا خود را به ضرب كارد هلاك كرد و در سال 910 شاه اسماعيل اصفهان و يزد و كرمان و جنوب خراسان را مسخر ساخت و چون سلطان مراد آق قويونلو هنوز در عراق قدرتى داشت پادشاه صفوى در 914 ببغداد روى آورد و آنجا را گرفت و پس از بازگشت به آذربايجان تا باكو و دربند قفقاز پيش رفت و از آنجا به تبريز معاودت كرد و جسد پدر خود شيخ حيدر را از شروان به اردبيل آورد و در آرامگاه نياكان خود به خاك سپرد.

در اين زمان خراسان در دست سلطان حسين بايقرا آخرين پادشاه معروف تيمورى بود پس از وفات او (سال 913) طايفه اوزبك همه اعضاى خاندان تيمورى را كشتند مگر بابر و بديع الزمان كه اوّلى به هندوستان رفت و مؤسّس دولتى بزرگ گرديد و دومى به شاه اسماعيل پناهنده شد. طايفه اوزبك از مغولان دشت قبچاق بودند كه از زمان سلطان ابو سعيد گوركانى در امور ماوراء النهر شروع به مداخله كردند در سال 904 كمى پيش از ظهور شاه اسماعيل يكى از امراء اوزبك موسوم به محمد شاهى بيگ يا شيبك خان ماوراء النهر را از دست تيموريان گرفت.

شيبك خان خود را از اولاد شيبان خان، پسر جوجى پسر چنگيز خان مغول مى شمرد و از اين رو همه امراى ازبك را كه در عهد صفويه با ايران سر و كار داشتند شيبانيان مى خواندند كه غير از اخلاف طايفه بنى شيبان عربند. شيبك خان در واقع مؤسس سلطنت اوزبكيه محسوب مى شود. وى در سال 913 به خراسان حمله كرد و دودمان تيموريان را برچيد. شاه اسماعيل چون از كار ساير قطعات ايران فراغت يافته بود در سال 916 براى رفع آزار اوزبكان كه سُنيّان بسيار متعصب بودند و شيعه خراسان را بسختى اذيت مى كردند عازم جنگ شيبك گرديد. در طاهر آباد نزديك مرو جنگى سخت بين دو سپاه روى داد و ده هزار تن اوزبك كشته شدند و جسد شيبك خان را نيز در ميان اجساد يافتند. شاه اسماعيل فرمان داد دست و پاى او را بريدند و براى عبرت نزد ياغيان ديگر ايران فرستادند و پوست سرش را با كاه انباشته پيش سلطان عثمانى بردند و كاسه سرش را بزر گرفته در مجلس بزم مانند جامى بگردش درآوردند. شيبك خان هنگام وفات 61 سال داشت و 11 سال سلطنت كرده بود جنگ طاهر آباد از بزرگترين حوادث تاريخى آن زمان است زيرا كه حدود قدرت شاه اسماعيل را به شطّ جيحون رسانيد و مشرق ايران و مغرب هندوستان را از دستبرد طايفه خونخوار اوزبك نجات داد و مذهب شيعه را در خاور ايران بسط و قوام بخشيد.

ميان شاه اسماعيل و ظهير الدين بابر پادشاه هندوستان روابط دوستى استوار شد و شاه اسماعيل خواهر بابر را كه در جنگ اوزبكان اسير شده بود نجات داد و نزد او فرستاد. دو سال بعد در 918 ظهير الدين بابر و شاه اسماعيل براى تسخير ماوراء النهر لشكر آراستند سردار سپاه ايران امير احمد اصفهانى ملقب به نجم ثانى بود اين دو سپاه پس از عبور از شط جيحون مغلوب ازبكان شدند و سردار ايران كشته شد و آنان نيز شهر را به سپاه عثماني واگذاشتند و آنان را به ترك شهر مجبور كردند. سپاه عثمانى هم به خودسرى و نافرمانى پرداختند و سلطان سليم در اواخر رجب 920 از خاك ايران خارج شد و شاه اسماعيل ماه بعد وارد تبريز گرديد سلطان سليم قصد داشت كه باز هم به ايران تجاوز كند لكن روابط عثمانى و روس در اين وقت مختل شد و بعضى دول اروپايى به متصرفات عثمانى در خاك بالكان بناى تعرض گذاشتند و سلطان از تجديد حمله به ايران بازماند. شاه اسماعيل مجدداً به فتح نواحى شمالى بين النهرين و ارمنستان و گرجستان پرداخت و شكست چالداران را تلافى كرد.

مقابله با عثمانى باعث شد كه دولت ايران به رفع نقايص لشكريان خود بپردازد و در تهيه سلاح آتشين و نظام نو بكوشد و مرزهاى خود را از جانب عثمانى با حكّام لايق و مرزداران قوى محافظت كند. شاه اسماعيل پيوسته از ازبكان انديشه داشت كه ناگهان بناى تجاوز به خراسان گذاردند بعد از فتوحات سابق حكمرانى خراسان را به طايفه شاملو داد و در سال 921 فرزند سه ساله خود طهماسب ميرزا را فرمانفرماى خراسان كرد و از سمنان تا شط جيحون را بنام او نامزد كرد و امير خان تركان را سرپرست و اتابك او قرار داد و مرزهاى خراسان را با افواج نيرومند استحكام بخشيد. مؤسس سلسله صفوى در شب دوشنبه نوزدهم رجب سال 930 در حوالى سراب آذربايجان وفات يافت. وى 24 سال سلطنت كرد و چهار پسر داشت: طهماسب ميرزا ، سام ميرزا ، القاص ميرزا و بهرام ميرزا. وسعت ملك وى از جيحون تا گرجستان بود و ايام پادشاهى خود را صرف سركوبى ملوك الطوايف و برانداختن بيخ فساد و استوار كردن بنيان مذهب شيعه و مجادله با ازبكان و عثمانيان كرد. صورتى زيبا و اندامى متناسب داشت. به شكار بسيار مايل بود و تنها بصيد شير مى رفت. نعش وى را به اردبيل بردند و در جوار قبر پدر وى بخاك سپردند.

(منبع حبيب السّيَر و ديگر مصادر)

خدایی که نمی شناسم...
ما را در سایت خدایی که نمی شناسم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7nahidkhirolahi8 بازدید : 106 تاريخ : دوشنبه 3 بهمن 1401 ساعت: 15:07