عباس دوران

ساخت وبلاگ

https://images.hamshahrionline.ir/images/2012/8/doran.jpg

سرلشکر شهيد خلبان، عباس دوران

عباس دوران (متولد بيستم مهرماه هزار و سيصد و بيست و شهادت در نهم - تيرماه سال يكهزار و سيصد و شصت و يك ) سرهنگ جنگنده مک‌دانل داگلاس اف - چهار فانتوم نيروي هوايي ايران بود که در ماه‌هاي آغازين جنگ ايران و عراق نقش مهمي در بمباران اهداف دشمن عراقي ايفا کرد. دوران در دو سال اول جنگ بيش از عمليات و پرواز برون مرزي موفق داشت. او در عمليات بغداد در خاک عراق کشته شد. عباس دوران در سال هزار و سيصد و بيست و نه در شهر شيراز زاده شد. دوران کودکي، نوجواني و جواني را در شيراز گذراند و پس از اخذ مدرک ديپلم در سال هزار و سيصد و چهل و نه به خدمت سربازي رفت.

پس از پايان دوره وظيفه، به‌دليل علاقه به يادگيري فن خلباني در سال هزار و سيصد و پنجاه و يك وارد دانشکده خلباني نيروي هوايي شاهنشاهي ايران شد و پس از طي دوره مقدماتي پرواز در ايران، براي ادامه تحصيل و فراگيري دوره تکميلي خلباني به آمريکا اعزام شد. وي با اخذ نشان و گواهي‌نامه خلباني از دانشکده خلباني پايگاه نيروي هوايي کلمبوس به ايران بازگشت و با درجه ستوان ‌دومي در پايگاه هوايي همدان مشغول به خدمت شد. همسر وي «نرگس خاتون دليري فرد» نام داشت. در زمان آخرين پروازش، پسرش اميررضا، هشت ماه و نيمه بود.

جنگ

سرتيپ نمکي مي‌ گويد: «نفرات فني و مديريتي و خلبانان زيادي به اتهام شرکت در کودتاي نقاب [معروف به کودتاي نوژه] از کار برکنار شدند، اما بعد از ظهر سي و يكم شهريور هزار و سيصد و پنجاه و نه آنها آمدند و گفتند مي‌خواهند بدون حقوق و درجه به کشور خدمت کنند؛ و بسياري از آن مردان تبديل به بهترين افسران و خلبانان جنگ گرديده و حتي شهيد شدند. خلبانان شهيد اقبالي دوگاهه، دل حامد، غفور جدي، مهديار و عباس دوران برخي از اين افراد شاخص بودند.» با شروع جنگ ايران و عراق، او در پست افسر خلبان شکاري و معاونت عمليات فرماندهي پايگاه سوم شکاري (که در آغاز جنگ به پايگاه هوايي شهيد نوژه ناميده شده بود) مشغول خدمت بود و پس از مدتي، براي ادامه پروازهاي جنگي به پايگاه ششم شکاري بوشهر منتقل شد.

دوران در هفتم آذر هزار و سيصد و پنجاه و نه و در جريان جنگ ايران و عراق و در طي عمليات مرواريد، اسکله الاميه و البکر را غرق کرد. از آنجايي که بخش مهمي از صادرات نفت عراق از طريق اين دو سکوي عظيم نفتي واقع در مصب اروندرود عملي مي‌شد، با انهدام اين سکوهاي نفتي عملاً صادرات نفت عراق از طريق دريا قطع گرديد. وي همچنين در عمليات فتح‌المبين بسيار موفق عمل کرد.

عمليات بغداد

عمليات بغداد نام عمليات نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران در خلال جنگ ايران و عراق در تاريخ سي ام تيرماه هزار و سيصد و شصت و يك برفراز بغداد، پايتخت عراق، انجام شد. اين عمليات با دو فروند فانتوم F - 4E به منظور ناامن نشان دادن حريم هوايي بغداد با هدف جلوگيري از برگزاري اجلاسِ سرانِ جنبش عدم تعهد در بغداد انجام شد. در اين عمليات خلبانان ايراني موفق شدند پالايشگاه الدوره را با بمب‌هاي ام‌کي هشتاد و دو بمباران کنند. هواپيمايي که محمود اسکندري و ناصر باقري آن را هدايت مي‌کردند، هرچند مورد اصابت قرار گرفت، اما توانست به ايران بازگردد. اما، هواپيماي سرهنگ عباس دوران در نتيجه اصابت موشک رولند به شدت آسيب ديد. کمک وي، منصور کاظميان با چترِ نجات از هواپيما بيرون پريد، ولي عباس دوران با هواپيما در يکي از ميدان‌هاي نزديکِ هتل الرشيد سقوط کرد و کشته شد. با توجه به اينکه حريم هوايي بغداد توسط توپ ضدهوايي ميليمتريِ مجهز به رادار و نيز سامانه‌هاي موشکي سام دو، سام سه، سام شش و موشک رولند حفاظت مي‌شد، ريسک عدم بازگشت از اين پرواز هشتاد و پنج تا نود درصد بود.

زمينه

صدام حسين ديكتاتور عراق، پيش از جنگ و در اجلاس سران عدم تعهد در هاوانا، ميزبانيِ بغداد را براي اجلاس بعدي گرفته بود تا ژست يک صلح طلب را به نمايش بگذارد. او با ترسو خواندن خلبانانِ ايراني گفته بود: «هيچ خلبان ايراني جرئت نزديک شدن به آسمان بغداد براي برهم زدن اجلاس را ندارد.» در حالي که تلاش‌هاي ديپلماتيک براي تغيير محل اجلاس عدم تعهد از سوي وزارت خارجه و دولت ايران در جريان بود، نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران در صدد انجام حملاتي به بغداد برآمد تا عدم امنيت اين شهر براي برگزاري اجلاس را ثابت کند.

طرح‌ريزي عمليات

طرح اين عمليات در بيست و نهم تير ماه هزار و سيصد و شصت و يك در پايگاه هوايي نوژه با حضور عليرضا ياسيني فرمانده عمليات پايگاه و محمود خضرايي فرمانده پايگاه نوژه به همراه شش خلبان مأمور به انجام عمليات شامل عباس دوران، محمود اسکندري، ناصر باقري ششدهي، اکبر توانگريان و خسروشاهي انجام شد. باقري مي ‌گويد به علت اهميت سياسي عمليات و به منظور نمايش ناامن بودن آسمان بغداد، ميزان خسارتي که به دشمن وارد مي‌شد، مورد توجه نبود. بلکه مخازن پالايشگاه الدوره بغداد به عنوان هدف مورد نظر قرار گرفت، چون آتشِ ناشي از آن مي‌توانست بُرد تبليغاتيِ خوبي داشته باشد. طبق نقشه قرار شد ابتدا هواپيماها از جنوب بغداد بروند و بعد به سمت بغداد بچرخند و پالايشگاه را که حدود چهار، پنج کيلومتر با شهر فاصله داشت مورد هدف قرار دهند و سپس با عبور از روي شهر، به سمت ايران بازگردند. بنا بر آن بود که هواپيماهاي دوران و توانگريان، هواپيماي اصلي و هواپيماي اسکندري ذخيره باشد، تا در صورت بروز اشکال جايگزين شود.

عمليات

در بامداد روز سي ام تيرماه هزار و سيصد و شصت و يك سه تيم خلباني سوار بر سه هواپيماي فانتوم F - 4E شدند. هواپيماي توانگريان و خسروشاهي به جهت مشکل فني نتوانست پرواز کند؛ بنابراين، هواپيماي اسکندري و باقري جايگزين آن شد. هواپيماي دوران و کاظميان نيز دچار نقص فني در دستگاه‌هاي سمت‌نما و حالت‌نما (INS) شده بود. با اين حال، با توجه به روشن بودن هوا، دوران اصرار کرد که پرواز کند. تا نزديک کرمانشاه هواپيماي اسکندري سردسته بود و سپس هواپيماي دوران سردسته شد. دو هواپيما از جنوب ايلام وارد عراق شدند و هر چند در ارتفاع بسيار پايين، ما بين ده تا پانزده متر پرواز مي ‌کردند، اما رادارها آنها را شناسايي کردند و يک فروند موشک سام به سوي آنها شليک کردند، که به جهت سرعت زياد هواپيما، اصابت نکرد و در هوا منفجر شد. بعد از عبور از جاده بغداد - بصره مشخص شد که عراقي‌ها آماده شده و آژير کشيده‌اند. از پل جاده بغداد - بصره مجدداً هواپيماي اسکندري سردسته شد و دو هواپيما به سمت پالايشگاه الدوره چرخيدند.

از پُلِ جاده بغداد - بصره تا بغداد بيست کيلومتر فاصله بود که سه ديواره آتش ضد حمله هوايي به عرض يک کيلومتر در آن مستقر بود. چون هواپيما محصول آمريکا بود، توانِ مقابله با موشک‌هاي سامِ ساخت شوروي را داشت و با ايجاد پارازيت نمي‌گذاشت که بر روي هواپيما قفل کنند. در اثر اصابت گلوله‌هاي ضدهوايي موتور راستِ هواپيماي دوران آتش گرفت. اما، هواپيماهاي فانتوم در برابر موشک‌هاي رولند فرانسوي بي‌دفاع بود. پس از طي ديواره‌هاي آتش، يک موشک رولند از سمت راست به قسمت پُشتِ باکِ هواپيماي دوران اصابت کرد. اما هواپيما توانست به پالايشگاه برسد و بمب‌هايش را بريزد. حدود ده تا بيست ثانيه بعد، هواپيما آتش گرفت. کاظميان مي‌ گويد «به شهيد دوران گفتم آماده باش مي‌خواهم به بيرون پرتابت کنم» و وي پاسخ داد «نه. من که گفته بودم نمي‌ پرم، اگر مي‌خواهي بپري، خودت بپر.» سپس قبل از آنکه کاظميان بتواند اجکت کند، از هواپيما به بيرون پرتاب مي‌ شود. ممکن است دوران، وي را اجکت (پزش از هواپيما به بيرون با صندلي چتردار) کرده باشد، يا آنکه به علت آتش‌سوزي راکت‌هاي زير صندلي‌ها خود به خود عمل کرده باشد.

کاظميان پس از بيرون پريدن بيهوش مي‌ شود و حدود هشت و نيم صبح به هوش مي ‌آيد. يک مهره گردنِ وي آسيب ديده، مهره‌هاي کمرش و يکي از دنده‌هاي روي قلبش مي‌ شکند. عراقي‌ها درباره عباس دوران به وي مي‌ گويند «به بيرون نپريده‌است … او هواپيما را به سمت هتلي که قرار بود اجلاس عدم تعهد در آن تشکيل شود، هدايت كرده ‌است». منصور کاظميان را به بيمارستاني در عراق منتقل مي‌ کنند و بلافاصله مصاحبه‌اي با وي را به صورت زنده از راديو و تلويزيون عراق پخش مي‌ کنند. سپس وي را حدود پانزده روز مورد بازجويي قرار مي ‌دهند و سپس در استخبارات مدت چهل و پنج روز شکنجه مي‌ کنند. اما وي نسبت به موضوع اجلاس اظهار بي اطلاعي مي‌ کند.

هواپيماهاي اسکندري و باقري هم مورد اصابت تعداد زيادي گلوله ضدهوايي و نيز موشک رولند قرار گرفتند. گلوله ضدهوايي به «کاناپي» کابين جلو برخورد کرد و از آنجا به کابين عقب آمد و در کابين عقب منفجر و باقري مجروح شد. اما اين هواپيما توانست پس از بمباران پالايشگاه و اجراي مأموريت، به ايران بازگردد. فقط باقري در اثر انفجار گلوله از گردن و بازو دچار خونريزي شده بود.

دستاورد

در اواسط ژوئيه هزار و نهصد و هشتاد و دو بود که سازمان وحدت آفريقا هم اعلام کرد که بغداد محل مناسبي براي گردهمايي غيرمتعهدها نيست بعد از آن‌هم کوبا اعلام کرد کنفرانس سران در بغداد تشکيل نخواهد شد. پيشنهاد عراق براي ميزباني کنفرانس وزيران خارجه هم که قرار بود قبل از اجلاس سران برگزار شود، مورد استقبال قرار نگرفت. سرانجام در سپتامبر هزار و نهصد و هشتاد و دو فيدل کاسترو طي نامه‌اي رسماً اعلام کرد که اجلاس بعدي در دهلي نو، هفتم مارس تشکيل خواهد شد و همه کشورهاي عضو با اين تصميم موافقت کرده‌اند و بدين ترتيب شکست بزرگ سياسي براي صدام رقم خورد.

خدایی که نمی شناسم...
ما را در سایت خدایی که نمی شناسم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7nahidkhirolahi8 بازدید : 84 تاريخ : پنجشنبه 5 مرداد 1402 ساعت: 1:27