ارتدکس
Orthodox صفتی مرکب از پیشوند orthos به معنای درست و واژه یونانی doxo به معنای عقیده است. هنگامی که این واژه صفتِ رفتار و اعتقاد به معنای رسمی، پذیرفته، عادی و صحیح است و اگر برای توصیف شخص به کار رود به معنای درست آیین و سنتی خواهد بود. اگر واژه Orthodox با حرف بزرگ "O" نوشته شود نام گروهی از مسیحیان است که در مقطعی از تاریخ برخی آموزههای رایج میان مسیحیان را خروج از آیین دانسته و پایبندی به آموزههای جایگزین آنها را شرط راست کیشی در نظر گرفتند. اختلافهای این گروه با دیگر مسیحیان در گذر زمان پررنگتر شد تا اینکه سرانجام به عنوان یک فرقه از دیگر مسیحیان جدا شدند.
عوامل جدایی ارتدکس از کلیسای کاتولیک
ریشه های مسیحیت در فلسطین (در شرق دریای مدیترانه) به ویژه شهر اورشلیم قرار دارد اما در پایان قرن نخست میلادی این دین در سراسر شرق دریای مدیترانه و حتّی در غرب گسترش یافت. به این ترتیب به تدریج دو حوزه عمده زبانی و فرهنگی در مسیحیت اولیه پدید آمد؛ مسیحیت شرقی یونانی زبان که مرکز اصلی آن شهر قسطنطنیه (استانبول کنونی) بود و مسیحیّت غربی لاتین با مرکز اصلی خود در شهر رم. معمولاً تاریخِ جدایی نهایی کلیسای شرق و غرب را سال ۱۰۵۴ میلادی در نظر میگیرند که البته عدهای نیز تعیین این تاریخ را بی مبنا می دانند اما این پدیده، پایان فرآیند جداییهای پی در پی این دو کلیسا در مدت زمانی طولانی است که سرانجام سبب جدایی کامل آنها شد.
عوامل جدایی فرقه ارتدکس از کلیسای کاتولیک از این قرارند: انتقال پایتخت به قسطنطنیه. زمانی که کنستانتین در سال ۳۳۰ میلادی پایتخت خود را از رم به قسطنطنیه منتقل کرد مسیر جدایی کلیسای شرق و غرب را از جهت سیاسی و مذهبی هموار کرد. پس از آن امپراتور تئودوسیوس در سال ۳۹۵ اداره بخشهای غربی و شرقی امپراتوری را از یکدیگر جدا کرد. هنگامی که در اواخر قرن پنجم امپراتوری روم در غرب سقوط کرد این جدایی کامل شد؛ زیرا کلیسای شرقی تحت حاکمیت شخص امپراتور بود اما در غرب بهخاطر نبودِ قدرت سیاسی، پاپ تبدیل به رهبر سیاسی و روحانی شد. این امر سبب شد که این دو کلیسا درباره قدرت سیاسی دیدگاههای متفاوتی داشته باشند.
مناقشه تمثال شکنی
مناقشه تمثال شکنی در سدههای هشت و نه در کلیسای شرق، موجب تنفر دو کلیسا از یکدیگر شد. در سال ۷۲۶ میلادی لئون شوم، امپراتور شرق، زانو زدن در برابر تصاویر و تمثالها را منع کرد و در سال ۷۳۰ دستور داد به جز صلیب، هرگونه تصویر و مجسمهای را از کلیسا خارج کرده و نابود سازند. هدف او این بود که با این کار قدرت کشیشان، محدود و اتهام بت پرستی به مسیحیان از سوی مسلمانان نیز رفع شود. در کلیسای غربی پاپ با کاربرد نمودهای قابل دیدن برای حقایق الهی موافقت کرد. این موضع گیری غرب، دخالت در کلیسای شرق به حساب آمد و اختلاف دو کلیسا را گسترش داد.
ادعای برتری پاپ
یکی از اختلاف نظرهای عقیدتی مهم مربوط به برتری پاپ (لقب رهبر معروف مسیحیان رم به معنای «پدر») بود. پاپ نیکلاس اول اهل رم مدعی بود که کلیسای رم دارای برتری جهانیِ حق نظارت بر کلیسای شرق و غرب است. به نظر کلیسای شرق، پنج مرکز اصلی برای مسیحیت هست که از نظر اعتبار و اقتدار برابرند: اورشلیم، انطاکیه، رم، اسکندریه و قسطنطنیه. این اختلاف نظر هنگامی به روشنی نمایان شد که طی سالهای ۸۶۱ تا ۸۶۷ میلادی مناقشه شدیدی بر سر کنترل کلیسای تازه تاسیس بلغارستان میان شرق و غرب درگرفت که به تکفیرهای متقابل منجر شد. با وجود این اختلاف نظر پیرامون قدرت، مسیحیان رم و قسطنطنیه تا قرن نهم که جدایی کوتاه مدتی در دوره فوتیوس پاتریک قسطنطنیه پدید آمد، همگی متحد بودند. پاتریک لقب رهبران پنج مرکز اصلی قدیمی مسیحیت است که بر کلیساهای مجاور خویش سلطه داشتند.
بدعت دانستن کلیسای غرب
در سال ۸۶۷ میلادی فوتیوس کلیسای غرب را به بدعت متهم کرد زیرا کلیسای غرب عبارت فیلیوک (Filioque) به معنای «و از پسر» را به متن اعتقاد نامه نیقیه اضافه کرده بود که در نتیجه آن روح القدس علاوه بر پدر از پسر نیز صادر می شود. در قرنهای بعد نیز کلیسای شرق و غرب مدتی با هم در آشتی به سر می بردند و دوباره از هم جدا میشدند تا اینکه سرانجام آخرین جدایی بین رم و قسطنطنیه در سال ۱۰۵۴ میلادی پدید آمد.
تکفیر پاتریک
در سال ۱۰۵۴ میلادی میکائیل سرولاریوس (پاتریک قسطنطنیه از سال ۱۰۴۳ تا ۱۰۵۹) کلیسای غرب را به خاطر استفاده از نان فطیر در آیین عشای ربانی محکوم کرد. پاپ لئون نهم، گروهی را به شرق فرستاد تا به این اختلاف پایان دهند. در طول گفتگوها اختلاف نظر شدید شد. گروه رومی، پاتریک و پیروانش را تکفیر کرد. در مقابل پاتریک نیز پاپ رم و پیروانش را لعنت و تکفیر نمود. به این ترتیب با این که عامل این اختلاف اخیر در مقایسه با مناقشههای پیشین بسیار کم اهمیت مینمود ولی به دلیل داشتن پشتوانه یک سلسله مناقشههای طولانی که در گذر زمان موجب تقویت یکدیگر شده بودند این دو کلیسا از یکدیگر جدا شدند. از آن زمان به بعد کلیسای کاتولیک رومی و کلیسای ارتدکس یونانی هر یک جداگانه به راه خود رفتند.
يكي از ویژگیهای مسیحیت ارتدکس عبارتند از: عرفانی بودن کلیسای ارتدکس. الهی دانان ارتدکس توجهی به تقریر نظام مند از ایمان مسیحی ندارند و سیمای اعتقادی کلیسای ارتدکس عرفانی است.
اعتقاد به مرجعیت سنت:
اعتقاد به مرجعیت سنت در کنار کتاب مقدس، کاتولیکها و ارتدکسها را از بیشتر گروههای مسیحی جدا میکند. سنت، شیوه خواندن کتاب مقدس و کاربرد آن در کلیسا است. به بیان دیگر سنت، تفسیر خاصی از کتاب مقدس است که عبارت های مکتوب را شرح و بسط می دهد. تقریباً همه مسیحیان نیاز به سنت را احساس می کنند اما نزاع درباره حدود مرجعیت آن است و حتی کاتولیکها و ارتدکسها نیز درباره بعضی قسمتهای سنت به ویژه درباره مرجعیت پاپ، هم رای نیستند.
آواز ابراز پرستش:
آیین عبادی ارتدکس مفصل و سرشار از اشارات، لباسهای رسمی و سرودههای مذهبی است. ممنوعیت استفاده از سازهای موسیقی در کلیساهای ارتدکس سبب پدید آمدن یک سنت عالی آواز همخوانی و سرود شده است که از صدای انسان به عنوان ابزار پرستش استفاده می کند.
نیایش گر ارتدکس مانند کودک:
نیایش گر ارتدکس همچون کودکی در خانه پدر خود رفتار می کند نه مانند سرباز در میدان رژه. در برخی مکانها کاربرد نیمکت رایج است اما به طور عادی در قسمت اصلی کلیسا صندلیهای ثابت وجود ندارد. ارتدکسها می توانند هنگام برگزاری مراسم مذهبی حرکت کنند. آیین نماز ارتدکسها هرگز از حالت جمعی بودن خارج نمی شود. در سراسر تاریخ مسیحیت شرقی این گونه معمول بوده است که مراسم مذهبی به زبان مردم برگزار شود هر چند برخی اوقات به شکل قدیمی انجام می شد.
دعا براي مردگان:
کلیسای ارتدکس به موضوع همدلی زندگان با مردگان حساسیت زیادی دارد. دعا برای مردگان به طور منظم در نیایش ارتدکسها انجام می شود.
تمثال اشخاص مقدس:
تمثال اشخاص مقدس یکی از زیباترین جلوههای دینداری ارتدکس است. تمثالها، تصاویری از مسیح، مریم باکره و قدیسها هستند که به سبکی عالی نقاشی شده و در تزیین کلیساهای ارتدکس به کار می روند. مؤمنان ارتدکس به تمثالها احترام می گذارند، در مقابلشان تعظیم می کنند، آنها را می بوسند و برای آنها شمع روشن می کنند. حتی در خانه یک ارتدکس گوشه شرقی اتاق نشیمن یا اتاق خواب (معروف به گوشه زیبا) با مجموعهای از تمثالها و شمعها و غالباً با شاخه های گل تزیین می شود که در آن جا دعاهای خانوادگی خوانده می شود.
آیین ازدواج:
آیین ازدواج در کلیسای شرق همانند کلیسای غرب با متبرک کردن انگشترها آغاز میشود اما نقطه اوج آن هنگام نهادن تاج بر سر عروس و داماد است. به دلایل خاصی به ویژه زنای محصنه، اجازه طلاق داده می شود و ازدواج دوم و حتی سوم در کلیسا مجاز است اما مراسم ازدواج دوباره پس از طلاق با مراسم ازدواج اول متفاوت است. هیچ کس مجاز نیست بیش از سه بار ازدواج پیاپی انجام دهد، خواه پس از طلاق همسرش، خواه پس از مرگ وی.
مناصب مذهبی ارتدکس:
در کلیسای ارتدکس سه منصب اصلی یعنی شماس (دستیار کشیش)، کشیش و اسقف و دو منصب فرعی یعنی قاری و کمک شماس وجود دارد. مقام شماسی غالبا شغلی مادام العمر است نه فقط مرحله ای در مسیر کشیش شدن. مردان متاهل میتوانند شماس و کشیش شوند امّا ازدواج پس از انتصاب به منصب شماسی روا نیست. اسقفها لازم است عهد و سوگند رهبانی را تا پایان عمر رعایت کنند.
عید پاک:
نقطه اوج سال مسیحی ارتدکسها، عید پاک (قیام مسیح) است نه عید میلاد مسیح.
وضعیت کنونی کلیسای ارتدکس:
عدهای بر این باورند تعیین وضع کلیساهای شرقی در زمان حاضر بسیار مشکل است. چرا که پس از جنگ جهانی دوم تمام کلیساهای کشورهای شرقی اروپا دچار مخاطرات بزرگی شدند. با این وجود میتوان گفت هم اکنون مسیحیت شرقی به سه مجموعه عمده تقسیم می شود: کلیسای ارتدکس شرقی.
کلیسای ارتدکس شرقی (کلیسای ارتدکس، کلیسای یونانی روسی)؛ این کلیسا پس از کلیسای کاتولیک رم دومین کلیسای عمده در جهان مسیحی است. جمعیت عمده آن هم اکنون در کشورهای روسیه، یوگسلاوی، بلغارستان و رومانی هستند. این کلیسا از پانزده کلیسای وابسته تشکیل شده است.
کلیسای جدا شده شرقی:
این کلیساها عبارتند از کلیسای سوری شرق که کلیسای سنتوری نیز نامیده میشود، کلیسای کلدانی یا کلیسای آسوری (که پیروانش معمولاً آن را کلیسای شرق می نامند) و کلیسای ارتدکی غیر کالدونی.
کلیساهای متحد با رُم:
کلیساهای متحد با رُم (کاتولیکهای شرقی): گروهی از کلیساهای ارتدکس شرقی و کلیساهای جدا شده شرقیاند که در موقعیت های مختلف از قرن دوازدهم به بعد با کلیسای کاتولییک رم متحد شدهاند. این کلیسا اگر چه ریاست پاپ و دیگر تعالیم کلیسای کاتولیک را پذیرفته است اما اعمال دینی ویژه خود، مانند اجازه ازدواج به کشیشها را حفظ کرده است.
خدایی که نمی شناسم...برچسب : نویسنده : 7nahidkhirolahi8 بازدید : 51