مالك اَشتَر

ساخت وبلاگ

https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/b/b4/QabrMalik.jpg
زندگینامه مالک اشتر نخعی

مالک بن حارث نخعی، معروف به مالک اشتر. متعلق به یک قبیله قدیمی یمنی بوده است. وی با مسلمان شدن، در زمان حضرت محمّد (ص) مسلمان شد. او به دین خود اسلام بسيار وفادار بود. مالک اشتر از فرماندهان نظامی و بزرگ و از دلاوران شجاع و از یاران خاص علی بن ابیطالب (ع) بود. مالک بن حارث نخعی، معروف به مالک اشتر یکی از وفادارترین همراهان اولین شیعه امام علی بن ابی طالب بود.

مالک اشتر در زمان پیامبر مسلمان شد، از آن پس او یک پیرو مشتاق و وفادار خانواده محمّد (ص) و هاشم باقی ماند. وی در دوران خلافت علی بن ابی طالب (ع) به مقامي برجسته رسید و در چندین نبرد مانند جنگ جمل و جنگ صفین شرکت کرد. رشادت ها و جانفشانی های وی در این جنگ ها در تاریخ ثبت شده است. مالک اشتر نخعی قوی هیکل بود و شمشیري به نام لج (درخشنده همچون آب روان) داشت كه معروف بود.

در کتاب نهج البلاغه نامه امام علی به مالک اشتر، وجود دارد. این نامه به زبان سوئدی نیز ترجمه شده است.
اگر چه سال تولد واقعی مالک اشتر نخعی مشخص نیست اما بسیاری از مورّخان می گویند که او 10 سال از علی بن ابی طالب (ع) بزرگتر و 20 سال از محمد (ص) جوانتر بوده است. مالک اشتر، قبل از بعثت رسول اکرم متولد شده بود.

مالک از طایفه بنی نخع بود که شاخه ای از قبیله مذحج در یمن محسوب می شوند و در یمن به دنیا آمد. که آن نیز قبیله صحابه دیگری به نام عمرو بن معادی یکرب است. او مردی بسيارقوی و از رهبران و بزرگان شيعه است و بسيار عالم و زاهد و عاقل و يك زندگی همراه با فقر و درويشی داشت. مالک اشتر مردم را برای بيعت با حضرت علی (ع) رهبری كرد. مالک بن حارث نخعی در جنگ های با كفار شركت می كرد و در نبرد يرموک حاضر بود و پلك چشمش در آن حادثه با زخم دشمن پاره شد و به همين علت به او مالك اشتر می گفتند. اشتر در عربی به كسی كه پلک چشمش برگشته باشد گفته می شود.

در جنگ جمل هنگام لشکرکشی طلحه، زبیر و عایشه بر ضد علی بن ابیطالب، مالک به همراه چندین تن از یاران برجسته امام علی (ع) به کوفه فرستاده شد تا مردم کوفه را به یاری علی (ع) راضی کنند. او موفق به انجام این کار شد و سپاهی تقویتی برای علی بن ابیطالب (ع) آورد. مالک در جنگ جمل (36 هجری/656 میلادی) حضور داشت و در منابع آورده شده است که در این جنگ نبردی تن به تن بین وی و عبدالله بن زبیر و شجاعت های دیگری از مالک ذکر شده است. بعد از جنگ، مردم بصره با علی (ع) بیعت کردند. امام علی (ع)، ابن عباس را حاکم بصره کرد و زیاد بن ابیه را به دستیاری ابن عباس انتخاب نمود.

در جنگ صفين اهل شام را درهم كوبيد تا آنكه جنگ را به سمت معاويه رساند و پيش از آنكه سپاهيان، فريب قرآن بر سر نيزه كردن را بخورند و امام علی (ع) مجبور شود كه تن به حكميت بدهد، پيروزی را نزديک كرده بود. مالک اشتر نخعی فرماندار نصيبين در نزديكی جزيره از طرف امام علی (ع) بود كه جنگی را بر ضد متمردين از اصحاب معاويه به فرماندهی ضحاک، در شمال رهبری كرد.

بعد از حکمیت، مالک به حکومت خود در مناطق شمال بین‌النهرین بازگشت. لارا وسیا وگلییری بر این باور است که احتمالاً به خاطر دیدگاه‌های سازش‌ناپذیر مالک با معاویه، علی که می‌خواست او از کوفیان دور باشد ابتدا وی را به امارت موصل و سپس به امارت مصر گماشت. مالک به جای محمد بن ابوبکر (که به خاطر جوانی، در امور جنگ و سیاست تجربه نداشت) به ولایت مصر انتخاب شد. علی وی را در هنگامی که می‌خواست دومین حمله خود به شام را سامان دهد، به سوی مصر فرستاد و این مهم، نشانگر اهمیت مسئله مصر برای علی بود.

اگر چه تمامی شهرهای عراق و شام تحت قلمرو علی محسوب می‌شد، اما مالک وقتی با مقاومت ضحاک بن قیس فهری، عامل معاویه روبرو شد، به سمت موصل عقب‌نشینی کرد. دقیقاً معلوم نیست که این وقایع بعد از حمله ضحاک بن قیس صورت گرفت یا بعد از عزل محمد بن ابی بکر از امارت مصر (محمد نتوانسته بود شایستگی اش را به اثبات برساند).

مالک پیش از آنکه سوی مصر برسد، توسط جایستار، حاکم قلزم در آنجا مسموم شد. علی و معاویه وقتی خبر مرگ اشتر را شنیدند جملاتی گفتند که بعدها مشهور شد. علی (ع) گفت: للیدین و الفم (یعنی از جانب دستان و صورت بر زمین افتاد) و معاویه گفت که خداوند سربازان بسياری از زنبور عسل دارد. معاویه را عامل مسموم شدن اشتر دانسته‌اند و معاویه گفته بود که علی دو بازو دارد، یکی مالک اشتر و دیگری عمار بن یاسر.

ویلفرد مادلونگ می ‌نویسد مالک همیشه تسلیم محض علی بود و به عنوان وفادارترین و لایقترین یار علی (ع) مطرح بود. مرگ وی، علی را بسیار ناراحت کرد و علی این ناراحتی را ابراز کرد و در دیدار خود با شیوخ قبیله نخعی، مالک را مورد ستایش قرار داد. علی (ع) به محمّد بن ابوبکر که از فرستادن اشتر به حکومت مصر، ناراحت شده بود، نامه‌ای نوشت و گفت که محمّد را به خاطر کم‌ طاقتی در جنگ با دشمنان یا عدم جدیت برکنار نکرده بلکه وی را به حکومت جایی خواهد فرستاد که برایش اداره آن آسانتر باشد. وی در نامه خود به مالک اشاره کرد و گفت که وی یاری مخلص برای علی (ع) سخت سر در جنگ با دشمنان بود و در رکابم کشته شد و من از او رضایت دارم و خدا نیز از او راضی باشد و پاداشش را دو چندان کند.

مهمترين واقعه زندگی مالک اشتر در سال 38 هجری قمری بود كه امام علی (ع) او را به حكومت مصر منصوب كرد و فرستاد تا فتنه ای كه به كمک معاويه بر ضدّ محمّدبن ابی بكر بپا شده بود، خاموش كند. پيش از آنكه به مصر برود آن حضرت برای اهل مصر نامه ای نوشت كه بعضی از مفاد آن چنين بود: بنده ای از بندگان خدا را به سوی شما فرستادم كه در زمان ترس، چشمش خواب ندارد و در هنگام خطر، از دشمن نمی ترسد. او مالک پسر حارث از طايفه مذحج است. پس گفته های او را بشنويد و به فرمان او كه مطابق حق باشد گردن نهيد. اكنون با همه نيازی كه به او دارم، او را نزد شما فرستادم كه خيرخواه شماست.

زمانی که اوضاع مصر (هنگامِ حاکمیت محمّد بن ابی بکر) آشفته شد. امیرالمؤمنین (ع) مالک اشتر را که در نصیبین بود، به حکومت مصر منصوب کرد.معاویه می دانست که با وجود مالک اشتر فتح مصر دشوار می شود٬ به مامور خراج قلزم (شهری بین مکه و مصر) پیغام فرستاد اگر او را بکشی تا زنده ام و زنده ای از تو خراج نمی گیرم. مالک اشتر در راه مصر بود که آن مرد در قلزم شربت عسل مسمومی را به او نوشاند و او را به شهادت رساند.

روایاتی گوناگون را از نحوه مسموم شدن مالک توسط معاویه نقل شده است. امّا ابن ابی الحدید می گوید: مالک در سال 39 هجری قمری زمان سفر به مصر برای اداره آنجا از طرف علی (ع) درگذشت. در بعضی منابع گفته شده است که به او سم داده شد و در بعضی منابع گفته شده است که این درست نیست بلکه مرگ او به صورت طبیعی بوده است. پس از شهادت مالك اشتر، معاويه گفت: خداوند لشكريان بسياري از عسل دارد. (يعني من او را با عسل مسموم كشتم.)

فرمان امام علی (ع) به مالک اشتر نخعی

امام علی (ع) وقتی مالک اشتر را به فرمانداری مصر انتخاب کرد به او نامه ای نوشت. بخش عمده ای از این نامه درباره چگونگی رفتار حکومت و مسئولان حکومتی با شهروندان مسلمان و غیرمسلمان و وظایف حکومت برای آبادانی مملکت و شکوفایی جامعه است. این نامه بارها شرح و ترجمه شده است. مزار مالک، در منطقه ای به نام القلج (القلاج) در شمال شرقی شهر قاهره و در نزدیکی شهر الخانکه مشرف به کوه الخضراء قرار دارد.

خدایی که نمی شناسم...
ما را در سایت خدایی که نمی شناسم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7nahidkhirolahi8 بازدید : 54 تاريخ : چهارشنبه 27 دی 1402 ساعت: 8:45