دوستی، دعا کردن برای دیگران و ...

ساخت وبلاگ
                  

                  دوستی، دعا کردن برای دیگران و ...

    يک كشتي در سفري دريايي در ميان طوفان دريا شكست و غرق شد. تنها دو مرد توانستند نجات يابند و با شنا کردن خود را به جزيره كوچكي برسانند. دو نجات يافته نمي دانستند چه كاري بايد انجام بدهند اما هر دو موافق بودند كه چاره اي جز دعا كردن ندارند. 

    به هر حال براي اين كه بفهمند كدام يك از آنها نزد خدا محبوبترند و دعاي كدام يك زودتر مستجاب مي شود تصميم گرفتند تا آن سرزمين را به دو قسمت تقسيم كنند و هر كدام در يك بخش آن بمانند و زندگي کنند.

   نخستين چيزي كه آن ها از خدا خواستند غذا بود. صبح روز بعد يکي از آن دو مرد در آن قسمتي كه اقامت داشت، ميوه اي را كه بر روي درختي روييده بود ديد و مي توانست آن را بخورد. اما سرزمين مرد دوم، زمين لم يزرع و بيحاصلي بود.

    هفته بعد مرد اول تنها بود و تصميم گرفت كه از خدا طلب يك همسر كند. روز بعد كشتي ديگري در نزديکي همان جزيره شكست و غرق شد و تنها نجات يافته آن يك زن بود كه به بخشي كه آن مرد قرار داشت شنا كرد و خود را به ساحل رساند ولي در سمت مرد دوم هنوز هم هيچ چيزي وجود نداشت.

  بزودي مرد اول از خداوند طلب خانه، لباس و غذاي بيشتري نمود. در روز بعد مثل اين كه جادو شده باشد همه چيزهايي را كه خواسته بود به او داده شد. اگر چه مرد دوم هنوز هيچ چيز نداشت.

    سرانجام مرد اول از خدا طلب يك كشتي نمود تا او و همسرش آن جزيره را ترك كنند. صبح روز بعد يك كشتي كه در سمت زندگي او در كناره جزيره لنگر انداخته بود را آماده حرکت يافت. مرد با همسرش سوار كشتي شد و تصميم گرفت مرد دوم را در جزيره ترك كند و تنهايش بگذارد.

   او فكر كرد كه مرد ديگر شايستگي دريافت نعمت هاي الهي را ندارد چرا كه به نظر او هيچ كدام از درخواست هاي او از پروردگار پاسخ داده نشده بود. هنگامي كه كشتي آماده ترك جزيره بود  صدايي غرش وار از آسمان شنيد که: " چرا همراه خود را در جزيره تنها ترك مي كني و مي روي؟ " مرد اول پاسخ داد: " نعمت ها تنها براي خودم هست چون من تنها كسي بودم كه براي آنها دعا كردم. ولي دعا هاي او مستجاب نشد و سزاوار هيچ كدام از اين نعمتها نيست. "

    آن صدا مرد را سرزنش كرد که: " تو اشتباه مي كني او تنها كسي بود كه من دعاهايش را مستجاب كردم و گرنه تو هيچ كدام از نعمت هاي مرا دريافت نمي كردي. " مرد از آن صدا پرسيد: " خداوندا به من بگو كه او چه دعايي كرد كه من بايد بدهكارش باشم؟ " پاسخ شنيد: " او در محراب عبادتش دعا كرد كه همه دعاهاي تو مستجاب شود اما تو فکر کردي که اين دعاهاي خود تو بود که به اجابت مي رسيد. "

  آري همه ما مي دانيم نعمت هايي كه در اختيار داريم تنها به خاطر دعاهاي خودمان نيست بلكه از دعاهاي ديگران هم هست كه از خداي متعال براي ما طلب مي کنند. پس ما هم براي ديگران دعا کنيم تا در اين خير و نيکي شريک ديگران باشيم.

خدایی که نمی شناسم...
ما را در سایت خدایی که نمی شناسم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7nahidkhirolahi8 بازدید : 209 تاريخ : پنجشنبه 22 مهر 1395 ساعت: 18:05