خدایی که نمی شناسم

متن مرتبط با «زُهَير» در سایت خدایی که نمی شناسم نوشته شده است

زُهَير بنِ قين

  • زُهَير بن قين زهير بن قين بَجَلي از بزرگان قبيله بَجيله بود که در کوفه مي ‌زيست. زهير نخست طرفدار «عثمان» بود، تا اين‌ که در سال شصتم هجري، هنگام بازگشت از سفر مکه، در يکي از منازل بين راه، (بنابر نقل دينورى، اين ملاقات در منزل‌گاه «زَرُود» انجام گرفته است.) هم‌ زمان با کاروان امام حسين (ع) در يک‌ جا فرود آمد. امام (ع) شخصي را نزد زهير فرستاد و خواستار ملاقات با او شد. زهير نخست از اين ديدار اکراه داشت. اما به توصيه همسرش - ديلم يا دَلْهم دختر عَمرو- به محضر امام حسين (ع) شرفياب شد. اين ديدار بسيار مبارک بود و مسير زندگاني زهير را تغيير داد.او در حالي كه در ناز و نعمت و خوشي و در ميان خيمه اش به سر مي برد پس از اين ملاقات، شادمانه نزد خانواده و دوستانش بازگشت و فرمان داد تا خيمه و بار و بُنه او را به کنار خيمه امام (ع) منتقل کنند. با همسرش نيز وداع کرد و گفت: «من عازم شهادت همراه امام حسين (ع) هستم. تو با برادر خود نزد خانواده‌ات برگرد، زيرا نمي ‌خواهم از سوي من چيزي جز خوبي به تو برسد.» آن ‌گاه خطاب به همراهانش گفت: «هر که دوستدار شهادت است، همراه من بيايد، وگرنه برود و اين آخرين ديدار من با شماست. اما خاطره‌اي براي شما بيان کنم: زماني که به جنگ بَلَنْجَر رفته بوديم، به پيروزي و غنايم فراواني دست يافتيم و بسيار خوشحال شديم. سلمان فارسي که همراه ما بود گفت: «آن ‌گاه که سيّد جوانان آل محمّد را درک کرديد، از پيکار و کشته شدن در کنار او بيش از دستيابي به اين غنايم شادمان خواهيد شد.» برخي منابع آورده‌ اند سلمان بن مضارب، پسر عموي زهير، با وي همراهي کرد و او نيز به سپاه امام حسين (ع) پيوست.آمادگي زهير براي دفاع از امام حسين (ع)بنابر نقل تاريخ طبري، امام حسين (ع) پس از برخورد با س, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها