جنگهاي خيبر
غزوه خیبر به جنگ میان مسلمانان در زمان پیامبر اسلام (ص) و یهودیان خیبر گفته میشود که به پیروزی مسلمانان انجامید. در سال چهارم هجري، پس از آنکه پیامبر اسلام یهودیان بنی نضیر را به سبب خیانت از مدینه بیرون راند، برخی از آنان از جمله حیی بن اخطب، سلام بن ابی الحقیق و کنانة بن ربیع بن ابی الحقیق روانه خیبر شدند. آنان سال بعد به مکه رفتند و قریش را به جنگ با پیامبر برانگیختند. در این میان خیبر مرکز آشوبهای نظامی و تحریکات و جنگافروزیها علیه مسلمانان بود پس از صلح حدیبیه وی تمام ماه «ذی الحجة»، و مقداری از «محرّم» سال هفتم هجری را در «مدینه» توقف کرد، سپس با حدود یک هزار و چهارصد نفر از یارانش که در «حدیبیه» شرکت کرده بودند، به سوی «خیبر» حرکت کرد.
پیش از جنگ
پیش از شروع جنگ پیامبر اسلام (ص) سباع بن عرفطه را جانشین خود کرد و به سوی خیبر حرکت کرد. وی به سمت وادی حرکت کرد و با این کار راه پیوند میان یهودیان و قبیلهٔ غطفان که همپیمانان خیبریان بودند را قطع کرد. قبیله غطفان با شنیدن خبر لشکرکشی مسلمانان، برای کمک به یهودیان خیبر آماده شدند ولی از ترس اینکه لشکر اسلام در غیابشان به خانه و دیارشان حمله کند و زن و بچههایشان را به اسارت ببرند به خانههای خود بازگشته دست از کمک یهودیان برداشتند.
قلعههای خیبر
خیبر در زبان عبری به معنای قلعهاست و چون این منطقه بواسطه این قلعه های هفتگانه دربر گرفته شده بود به آن خیبر می گفتند. منطقه خیبر در ۸ منزلی شمال مدینه واقع شده و سرزمینی بود که هفت قلعه و مزارع و درختهای نخل بسیاری داشت. خیبر از دو بخش تشکیل میشد: بخش اول پنج قلعه بزرگ را شامل می شد: ناعم، صعب بن معاذ، زبیر، ابیّ و نزار. سه قلعه اول در منطقهای به نام نطاة و دو قلعه دیگر در منطقهای به نام شقّ قرار داشتند.
بخش دوم معروف به کتیبه دارای سه قلعه مستحکم بود قموص، وطیح، سلالم، علاوه بر این قلعهها در خیبر قلعههای کوچکتری نیز وجود داشتند که به اهمیت قلعههای ذکر شده نبودند.
حدیث الرایه
خیبر فتح نمیشد، فرماندهان یکی پس از دیگری شکست می خوردند و فرار می کردند، این خبر به پیامبر اسلام (ص) رسید، او بسیار ناراحت شد و گفت: لَأُعطِیَنَّ الرایَةَ غَداً رَجُلاً یُحب الله و رَسوله یُحِبُّهُ اللهُ و رَسولُهُ کَرارٌ غیر فرارٍ لا یرجِعُ حتی یَفتَحُ اللهُ عَلی یَدَیهِ؛ فردا این پرچم را به مردی خواهم داد که خدا و رسول او را دوست دارند و او خدا و رسولش را دوست دارد، هجوم کننده است و فرار کننده نیست، از حمله برنمی گردد تا خدا به دست او قلعه را فتح کند. فردای آن روز که همه انتظار به دست گرفتن پرچم و این مقام را داشتند، پیامبر اسلام (ص) علیّ (ع) را خواست، پرچم را به دست او داد و علی توانست خیبر را فتح کند.
پیروزی مسلمانان
قلعههای هفتگانه خیبر دارای برجهای بلندی بود که تیراندازان از آنجا به پیرامون قلعه اشراف کامل داشتند و تلاش مسلمانان برای تخریب دروازه ورود به قلعه توسط کمانداران ناکام گذاشته می شد. سرانجام پس از کشته شدن تعدادی از مسلمین به دست تیراندازان، علی بن ابی طالب به درب خیبر هجوم برد و در قلعه را با زور و بازوی خود از جای درآورد و مسلمانان وارد قلعه شدند و آنجا را به تسخیر خود درآوردند.
پس از جنگ
پس از آن که تمام قلعههای یهودیان، توسط مسلمانان فتح شد، اهل قریه ای به نام فدک، نزد رسول الله آمدند و از وی خواهش کردند که از کشتن آنها صرف نظر کند و فقط تبعیدشان کند، پیامبر اسلام (ص) پذیرفت و لشکری به سوی فدک نفرستاد و فدک بدون جنگ تسلیم رسول الله شد.
خدایی که نمی شناسم...برچسب : نویسنده : 7nahidkhirolahi8 بازدید : 83