غزوه تبوك

ساخت وبلاگ

https://hawzah.net/Image/Article/payambar%20%2858%29-2.jpg
غزوه تبوک

«روم شرقى» برای پیش دستی بر مسلمین، سپاهى چهل هزار نفره با اسلحه کافى و مجهز را در مرز حجاز متمرکز ساخت. وقتی خبر به پیامبر (ص) رسید، براى این که درس عبرتى به روم و سایر همسایگان بدهد، بى درنگ به «تبوک» رفت لکن اثرى از سپاهیان«روم» ندید، گویا وقتی از حرکت سپاه اسلام، با آن شهامت و شجاعت که به گوش رومیان رسیده بود، با خبر شدند، صلاح در این دیدند که ارتش خویش را به درون کشور فرا خوانند. لذا پیامبر (ص) پس از مشورت با یاران، نظر آنان را درباره بازگشت به مدینه پذیرفت.

«تبوک»، دورترین نقطه اى بود که پیامبر(ص) در غزوات خود، به آنجا گام نهاد، این کلمه، در اصل نام قلعه محکم و بلندى بود که، در نوار مرزى «حجاز» و «شام» قرار داشت و به همین سبب، آن سرزمین به نام سرزمین «تبوک» نامیده شد. نفوذ سریع اسلام در جزیرة العرب (عربستان) سبب شد که آوازه پیامبر (ص) در تمام کشورهاى اطراف بپیچد، و با این که تا آن روز براى «حجاز» اهمیتى قائل نبودند، طلوع اسلام و قدرت ارتش پیامبر (ص) که «حجاز» را در زیر یک پرچم بسیج کرده بود، آنها را از آینده کار خود بیمناک ساخت.

«روم شرقى» که هم مرز با «حجاز» بود، فکر مى کرد: ممکن است یکى از نخستین قربانیان پیشرفت سریع اسلام باشد، لذا سپاهى در حدود چهل هزار نفر، با اسلحه کافى و مجهز، آن چنان که درخور دولت نیرومندى همانند امپراطورى «روم» در آن زمان بود، گردآورى کرد و در مرز «حجاز» متمرکز ساخت، این خبر، به وسیله مسافران به گوش پیامبر(ص) رسید و پیامبر براى این که درس عبرتى به «روم» و سایر همسایگان بدهد، بى درنگ فرمان آماده باش صادر نمود.

سخنگویان پیامبر (ص) در «مدینه» و نقاط دیگر، صداى پیامبر(ص) را به گوش مردم رساندند و چیزى نگذشت که، سى هزار نفر براى پیکار با رومیان آماده شدند، که در میان آنها ده هزار سوار و بیست هزار پیاده بود. هوا به شدت گرم شده بود، انبارها از مواد غذائى خالى، و محصولات کشاورزى آن سال هنوز جمع آورى نشده بود.
حرکت در چنین شرائطى براى مسلمانان بسیار مشکل بود، ولى فرمان خدا و پیامبر است، و به هر حال باید حرکت کرد و بیابان طولانى و پر مخاطره میان «مدینه» و «تبوک» را پیمود.

این لشکر، که به خاطر مشکلات زیادش از نظر اقتصادى، و از نظر مسیر طولانى، و بادهاى سوزان سموم، و طوفان هاى کشنده شن، و نداشتن مرکب کافى به «جیش العسرة» (لشکر مشکلات) معروف شد، تمام سختى ها را تحمل کرد، و در آغاز ماه «شعبان»، سال نهم هجرت، به سرزمین «تبوک» رسید. پیامبر(ص) على (ع) را در «مدینه» به جاى خود گذارده بود و این تنها غزوه اى بود که على(ع) در آن شرکت نکرد.

این اقدام پیامبر(ص) یک اقدام بسیار به جا و ضرورى بود زیرا بسیار محتمل بود كه بعضى از بازماندگان مشرکان و یا منافقان «مدینه» که به بهانه هائى از شرکت در میدان «تبوک» سر باز زده بودند، از غیبت طولانى پیامبر (ص) و سربازانش سوء استفاده کنند و به «مدینه» حمله ور شوند، زنان و کودکان را بکشند و «مدینه» را ویران سازند. ولى وجود على (ع) در «مدینه»، سدّ نیرومندى در برابر توطئه هاى آنها بود.

هنگامى که پیامبر(ص) به «تبوک» رسید، اثرى از سپاهیان «روم» ندید، گویا به هنگامى که از حرکت سپاه عظیم اسلام، با آن شهامت و شجاعت عجیبى که در جنگها نشان داده بودند و کم و بیش به گوش رومیان رسیده بود با خبر شدند، صلاح را در این دیدند که ارتش خویش را به درون کشور فرا خوانده، چنین وانمود کنند که: خبر تمرکز ارتش «روم» در مرزها، به قصد حمله به «مدینه»، شایعه بى اساسى بیش نبوده است؛ چرا که از دست زدن به چنین جنگ خطرناکى، که مستمسک و مجوزى نیز نداشت وحشت داشتند. ولى، حضور سپاه اسلام با این سرعت در میدان «تبوک»، چند درس به دشمنان اسلام داد:

اوّلاً ـ این موضوع به ثبوت رسید که: روحیه جنگى سربازان اسلام، آن چنان قوى است، که از درگیرى با نیرومندترین ارتش آن زمان نیز بیمى ندارد.
ثانیاً ـ بسیارى از قبائل و امراى اطراف «تبوک»، به خدمت پیامبر(ص) آمدند و پیمان عدم تعرض با پیامبر(ص) را امضاء کردند و فکر مسلمانان از ناحیه آنان آسوده شد.
ثالثاً ـ امواج اسلام، به داخل مرزهاى امپراطورى «روم» نفوذ کرد و به عنوان یک واقعه مهم روز، این صدا همه جا پیچید و زمینه را براى توجه رومیان به اسلام فراهم ساخت.
رابعاً ـ مسلمانان با پیمودن این راه و تحمل آن زحمات، راه را براى فتح «شام» در آینده هموار ساختند و معلوم شد این راه سرانجام پیمودنى است. این فوائد بزرگ چیزى بود که، به زحمت لشگرکشى مى ارزید. به هر حال، پیامبر (ص) با سپاهیان خود طبق سنتى که داشت، مشورت کرد که آیا به پیشروى ادامه دهیم، یا باز گردیم. رأى بیشتر آنها بر آن قرار گرفت که بازگشت بهتر است و با روح برنامه هاى اسلامى سازگارتر، به خصوص که سپاهیان اسلام بر اثر مشقت طاقت فرساى راه، خسته و کوفته شده بودند، و مقاومت جسمانى آنها تضعیف شده بود. پیامبر(ص) این نظر را تصویب کرد و سپاه اسلام به «مدینه» بازگشت.

خدایی که نمی شناسم...
ما را در سایت خدایی که نمی شناسم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7nahidkhirolahi8 بازدید : 73 تاريخ : جمعه 10 شهريور 1402 ساعت: 2:31