استرس يا فشار رواني
فشار رواني يا فشار عصبي (به انگليسي: Psychological stress) در روان شناسي به معني احساس نوعي فشار و تنش عصبي است. تنش و هر محرکي که در انسان، ايجاد تنش کند، استرس زا ناميده مي شود. وقتي که نيازهاي اساسي فرد تأمين نشود يا به هر دليلي آرامش فرد به هم بخورد فرد دچار فشار رواني شده. بيماري، طلاق، ورشکستگي، اعتياد، شکست، اختلاف خانوادگي، لکنت زبان، مهاجرت، نقص عضو، مرگ اطرافيان و حتي دلايل بي اهميت تر مثل گرسنگي و آلودگي صوتي نيز مي تواند از دلايل فشار عصبي باشد معمولا فشار رواني علي رغم اضطراب که مربوط به قبل از يک مصيبت يا خطر است، پس از يک مصيبت يا خطر اتفاق مي افتد.
مقدار کمي استرس مي تواند داراي فوايدي از جمله افزايش تحرک و انگيزه در افراد باشد. اين نوع استرس، استرس مثبت ناميده مي شود. استرس شديد مي تواند علاوه بر ايجاد مشکلات و بيماريهاي رواني مانند افسردگي، باعث ايجاد مشکلات بدني مانند سردردهاي تنشي و افزايش احتمال ابتلا به سرطان، سکته قلبي و سکته مغزي در افراد شود. عامل ايجاد استرس ممکن است عاملي دروني يا عاملي محيطي باشد. اين عوامل همچنين مي تواند در افراد مختلف، متفاوت باشد و عاملي براي فردي ايجاد استرس کند ولي در فرد ديگر، ايجاد استرس نکند. مشکلات مربوط به اقتصاد، کار يا تحصيل، تغيير شغل، نقل مکان به يک شهر جديد، ازدواج، بازيهاي پرتَنش، مرگ نزديکان و وجود يک بيماري بااهميت در خانواده، از جمله عوامل بيروني ايجاد فشار عصبي هستند. علائم استرسِ شامل اضطراب، مشکلات خواب، عرق کردن، از بين رفتن اشتها و مشکل در تمرکز و حافظه است. بدن انسان از روش هاي مختلفي به استرس و فشار عصبي واکنش نشان ميدهد. يکي از اين روشها ايجاد تغييرات شيميايي در بدن است. هانس زيله، دانشمند اهل کانادا اين واکنشها را در سه مرحله به شرح زير تقسيمبندي كرده است.
واکنش اخطار: از نظر فيزيولوژيک خبر ناگوار پس از شنيده شدن، به صورت اعلام خطر در مغز، ثبت ميشود. با فعال شدن دستگاه عصبي سمپاتيک، غده هيپوتالاموس، احساسات و عواطف اين خبر را تفسير مي کند. هيپوتالاموس اخطار الکتروشيميايي به هيپوفيز در مرکز جمجمه مي فرستد، غدد هيپوفيز آغاز به ترشح هورمون محرک قشر غدد فوق کليوي مي کند، اين غدد، فعال شده و آدرنالين، کورتيزول و نوراپي نفرين را ترشح کرده و به جريان خون مي ريزند و به اين وسيله پيام هايي به ساير غدد و اندامها در سراسر بدن ارسال مي شود. در نتيجه، طحال براي عمل بسيج شده، گلبولهاي قرمز اضافي وارد جريان خون مي كند، اکسيژن و غذاي اضافي وارد سلولهاي بدن مي شود، قدرت لخته شدن خون ازدياد مي يابد، کبد، مواد قندي و ويتامينها را رها مي سازد، ضربان قلب بيشتر مي شود، تنفس تغيير مي کند. خون از پوست و احشا به ماهيچهها و مغز، جاري مي شود، دستها و پاها سردتر مي شوند و کل بدن انسان به صورت آماده براي حمله يا فرار در مي آيد.
گام مقاومت: طي اين مرحله که ممکن است از چند ساعت تا چند روز به طول انجامد، بدن عملاً براي مبارزه با عامل فشار، بسيج است که اگر براي مدتي طولاني همچنان بسيج بماند، ذخايرش به تدريج تخليه مي شود مانند کشوري که در حال جنگ است و توان خود را صرف مي کند و ذخايرش به تدريج، تمام مي شود. گام فرسودگي: بدين معناست که انرژي بدن، تمام شده و تا حد زيادي در برابر بيماريها و بد کار کردن اعضايش آسيب پذير شدهاست. اين همان جايي است که بيماريها آغاز به تظاهر مي کنند و ممکن است از اضطراب، افسردگي، خستگي، عصبانيت، وسواس، پيري زودرس و سرما خوردگي، بياشتهايي، سوء هاضمه، سردرد، فشار خون بالا، سکته قلبي، روماتيسم، ميگرن و آنفلوانزا آغاز به تظاهر کند.
بدن انسان در مقابله استرس از الگوي مشخصي پيروي و فرايند عصبي شيميايي، معيني را طي مي کند، رويدادهاي هيجانآور خوشايند همان اندازه واکنش در بدن به وجود ميآورند که رويدادهاي ناخوشايند مي توانند ايجاد کنند، يک خبر بسيار هيجانآور، همان اندازه استرس ايجاد ميکند که يک خبر بد ايجاد مي کند. استرس هاي شديد و طولاني در همه حال باعث از پا درآمدن فرد نمي شوند و افراد در بعضي موارد مي توانند با عوامل استرس زا سازگار شوند. نمونه آن خو گرفتن افراد در شرايط سخت و طاقت فرسا مثل دوران اسارت يا خو گرفتن به کاري سخت و طاقت فرسا مثل شغل آتشکاري در ذوبآهن است.
اين افراد با وجود سازگاري با شرايط استرس زا مي توانند از آثار زيان بار آن صد در صد مصون بمانند و دچار مشکلات جسماني، رواني، عاطفي و اجتماعي ميشوند؛ مثلاً فردي که مدت زيادي در اسارت است يا فردي که تحت شرايط بدي در معدن تاريک و دورافتادهاي کار مي کند، بعد از مدتي دچار ناراحتي هاي رواني و عاطفي و نيز پيري زودرس مي شود. بدن انسان وقتي چيزي را تنيدگي (استرس) تلقي کرده و به آن واکنش نشان مي دهد که ذهن انسان به آن مارک استرس زده و در واقع پيشتر آن را شناخته باشد. نوع پاسخ افراد به استرس نيز به ويژگيهاي شخصيتي، مسائل فرهنگي، شرايط زندگي و تجربههاي افراد بر مي گردد.
نشانههاي استرس
کم حوصلگي، سردرد، تغيير ضربان قلب، خستگي جسمي، خشم و پرخاشگري، بيخوابي، فشار در سينه، اختلال گوارشي، سوزش معده، عرق کردن، خشکي دهان، بياشتهايي، گرگرفتگي يا سرد شدن بدن، غمگيني، لرزش بدن، ميل به سيگار، از دست دادن تمرکز، احساس سرگيجه، تغيير تنفس، تکرر ادرار، کم شدن حافظه، دردهاي بدني پراکنده، آه کشيدن، تمايل به تنهايي، آشفتگي، التهاب و نيز سرخ شدن پوست صورت و …
فيزيکي: مشکل در خوابيدن، گرفتگي عضلاني، سردرد، درد قفسه سينه، ناراحتي معده، اسهال يا يبوست، افزايش ضربان قلب، دستهاي سرد و مرطوب، احساس خستگي مفرط، تنفس سريع، لرز، تيک عصبي و … عاطفي: اعتماد به نفس پايين، بي تفاوتي، تحريک پذيري، ترس، احساس گناه، نگراني، عصباني احساس اضطراب و وحشت، بيقراري يا افسردگي. رفتاري: مصرف الکل يا مواد مخدر، افزايش مصرف سيگار، اختلالات خواب، کاهش حافظه، منزوي شدن، بي حوصلگي، علاقه نداشتن به کار، پرخاشگري، ناخن خوردن، بازي با موي سر. شناختي: مشکل در تمرکز، افکار منفي، گيجي و اشتغال ذهني، اشتباهات مکرّر، کم دقتي، بهانه جويي، ناتواني در به خاطر آوردن حوادث، ضعف در تصميم گيري.
بيماريهاي تنيدگي (استرس)
بيماريها و اختلالاتي که استرس ايجاد ميکند يا آن را تشديد مي نمايد، بسيارند؛ همچون: بيماري دهاني (مانند زخم دهان)، تورم گلو، سرماخوردگي و آنفلوآنزا ... - گوارشي همچون: تهوع، اسهال، کمشدن اشتها، دژگواري (بد هضم شدن غذا در معده) سوزش معده، ورم معده، زخم معده، اختلال روده و يبوست ... - عضلاني و مفاصل همچون: درد عضلات پشت و شانه (بدن)، کتف و کمر، مفاصل، ضايعات مفصلي و روماتيسم ... - قلبي و عروقي همچون: درد ناحيه قلب، بالا رفتن ضربان، فشار خون بالا و سختي رگها، سکته قلبي ... - ريوي همچون: آسم، سرفه و … - پوستي همچون: خارش، اگزما، ريزش مو، طاسي، کچلي موضعي و اختلالات پوستي … يکي از علل عمده طاسي موها، داشتن استرس است. نتيجه يک مطالعه جديد نشان ميدهد که پسران نوجواني که زود دچار استرس ميشوند، به احتمال زياد در سالهاي آينده، با فشار خون بالا رو به رو مي شوند. تناسلي مثل تکرّر ادرار، قاعدگي دردناک و ناکارآمدي جنسي. اختلالات رواني همچون: انواع اختلالات سوماتوفرم، روان تني، اضطراب، افسردگي، وسواس و بدبيني و … غددي و متابوليسمي همچون: پرکاري و کم کاري تيروئيد، مسموميت تيروئيد، بيماري ديابت، رسوب چربي و حتي بيماريهاي دشوار درماني مانند سرطان مي تواند در اثر زمينه سازي هاي استرس و فشار رواني باشد.
محققان مي گويند ترشح مداوم هورمونهاي استرس، رشد سلولهاي چربي در بدن را تقويت ميکند. پژوهشگران مي گويند که اثر هورمون استرس بر چاقي مانند اثر گاز در شتاب موتور يک وسيله نقليه است. اگر به آهستگي بر پدال گاز فشار دائم وارد شود در نهايت سرعت خودرو زياد ميشود. اما اگر گاهي پا از روي پدال برداشته شود مي توان سرعت وسيله نقليه را کنترل کرد. به همين ترتيب، ترشح دائم هورمونهاي استرس باعث فعال شدن سلول هاي چربي مي شود. اين استرسهاي طولاني بر اثر مواردي مثل بي خوابي يا ديگر تغييرات در روال زندگي روزمره ايجاد مي گردد.
علل تنيدگي
علل تنيدگي را ميتوان به چند دسته تقسيم کرد. عوامل فردي: هر فردي در زندگي خود نقشهايي ايفا مي کند، همچون: نقش پدر، همسر، رئيس، مرئوس، همکار و شهروند و …، ايفاي هر نقشي رفتارهاي خاص خود را مي طلبد انتظاراتي را پديدمي آورد. گاهي بين اين نقشها تضادهايي وجود دارد که ما را متحمل مي کند. گاهي مشخص نبودن نقش، باعث فشار مي شود؛ مثلاً کاري که بايد انجام دهيم، مشخص نيست و رئيس به دليل انجام نگرفتن کار از ما عصباني است. گاهي تعداد نقشهايي که بايد ايفا کنيم، زياد و از توان ما خارج است. مسئوليت زياد نيز خودش فشارزا است. يکي ديگر از عوامل فردي، سن است. افراد مسن به دليل تجربه بيشتر، فشار کمتري متحمل مي شوند.
عامل ديگر جنسيت است. معمولاً زنان نسبت به مردان از شکيبايي بيشتري برخوردارند و تحمل بيشتري در برابر فشار دارند. رژيم غذايي نيز در تحمل ما نسبت به استرس، تأثير دارد. بعضي از غذاها به آرامش ما و در نتيجه به تحمل ما در برابر استرس کمک خواهند کرد.
عوامل گروهي
اولين عامل گروهي، وجود يا عدم وجود نيازهاي مشترک است. هر چقدر نيازهاي يک گروه مشترک و با هم نزديک تر باشد، فشار کمتري متحمل ميشود. عامل دوم، انسجام در گروه است؛ اختلاف در داخل گروه و بين افراد با يکديگر، فشار زيادي بر افراد، وارد ميآورد. مشخص نبودن و خوب تعريف نشدن نقشها در داخل گروه، عامل ديگري است که هر اندازه، نقشها در داخل گروه نامشخص تر باشد، فشار بيشتري بر فرد وارد خواهد آمد. به طور كلي هر عاملي اعم از انساني و غير انساني و درووني كه باعث ناراحتي هاي روحي انسان بشود موجب استرس در انسان خواهد شد.
راهکارهاي مقابله با تنيدگي
«يکي از راههاي مقابله با عوامل فشار، شهامت برخورد با واقعيت است: بايد هر رويدادي را که اتفاق مي افتد بپذيريم و پس از پذيرش در آن پديده، به دنبال حکمت و مصلحتي باشيم و روي موضوع، بدين صورت بنگريم که چگونه از آن اتفاق به صورت مثبت، بهرهبرداري کنيم؛ يعني همه چيز ميتواند به يک فرصت، تبديل شده و قابل استفاده باشد. اگر انسان نتواند واقعيتها را بپذيرد و از آن، در جهت مثبت استفاده کند دچار حالتي مي شود که اصطلاحاً به آن تحليل رفتگي يا به اصطلاح عامه، بريده مي گويند.» علائم تحليل رفتگي عبارتاند از: احساس از دست دادن کنترل کارها، عدم علاقه، نداشتن احساس خوبي از کار و شغل خود، بها ندادن به کار، احساس عدم کفايت، احساس تقصير و کوتاهي داشتن، تمايل به بياعتبار کردن کار، احساس نامؤثر بودن، کجخُلق شدن، آداب و معاشرت را رها کردن، در حالت شديد، تحليلرفتگي نيز احساس قدر ناشناسي از سوي ديگران، احساس اينکه فرد ميخواهد همه چيز را رها کند و سر به بيابان بگذارد، بروز مي يابد.
يکي از راهکارها حمايت اجتماعي است و اينکه دوستاني داشته باشيم که با وجود کاستيهاي موجود در کارمان ما را تأييد کنند. يکي ديگر از راهکارها حمايت اطلاعاتي است دوستاني داشته باشيم که به ما اطلاعات بدهند يا تجربههاي خود را در اختيار ما قرار دهند. حمايتهاي مالي نيز در برخي موارد ميتواند از شدت فشار بکاهد. يکي ديگر از راههاي مقابله با فشار، به وجود آوردن انطباق است. با ايجاد نگرش مثبت در خود نيز مي توانيم خيلي از رويدادها را انگ فشار نزنيم. تقويت هوش هيجاني که همان توانايي اداره و به کارگيري صحيح احساسات در راه مثبت و سازنده است نيز به کنترل استرس، کمک مي کند.
بيگمان، زيربناي بخش بزرگي از بيماريهاي جسمي و پريشانيهاي رواني، ميزان تحمل فشار رواني و ناتواني فرد براي مقابله با آن است؛ هر چند بسياري از شغلهاي امروزي، فشار رواني را نيز همراه خود دارد ولي دست اندرکاران آن مي دانند که چگونه با چنين فشارهاي تنش زايي مقابله کنند و با وجود محرکهاي فشارزايي که در کار روزانه با آن روبهرو ميشوند، ميدانند که چگونه از آثار زيانآور آن، دوري گزينند؛ اما برخي از افراد شاغل، بدين اندازه، توانايي يا امکان لازم براي مقابله يا فرار از محرکهاي تنشزا را ندارند و همواره در معرض اين محرکها هستند.
فرسودگي شغلي
فرسودگي شغلي کاهش قدرت سازگاري فرد با عوامل فشارزا و نشانگاني مرکب از خستگي جسمي و عاطفي است که به ايجاد خود پنداره و نگرش منفي و فقدان احساس ارتباط با مراجعان به هنگام انجام وظيفه، منجر مي شود مينامند. از جمله عواملي که باعث فرسودگي در کار و شغل مي گردد، مي توان به استرس و اثرات آن در محيط کسب و کار، اشاره نمود. استرسهاي شغلي به عنوان يکي از عمدهترين منابع استرس در زندگي بسياري از افراد مي تواند موجب بروز واکنشهايي همچون: اضطراب، بي قراري، بيزاري از کار و بيماري شوند که معمول ترين عکس العملهاي مشاهده شده در برابر استرس، محسوب مي شوند.
تعارض نقش: تعارض نقش، هنگامي رخ مي دهد که خواستهاي متناقض و نامتناقض، روي افراد، اِعمال مي شود مثلاً هنگامي که شخص دچار اين وضعيت ميشود که به او دستورهايي داده ميشود که خارج از قلمروي مسئوليت حرفهاي او باشد يا هنگامي که ارزشهاي اخلاقي فرد با مديران و سرپرستانش در تضاد باشد يا وقتي شخصي با دو يا چند نقش متناقض يا متعارض سر و کار دارد دچار تعارض نقش مي شود. ابهام نقش: ابهام نقش به فقدان وضوح و روشني در مورد محدوديتها، هدفها، وضعيت، مسئوليت و عوامل ديگري نظير پيچيدگي تکاليف و تکنولوژي و تغيير سريع مداوم سازمان، مربوط است.
تراکم کاري: تراکم کاري، هم شامل مؤلفه هاي کيفي و هم کمّي است. تراکم کاري کمي، شامل درخواستهاي بيش از حد که زمان کمي براي رسيدگي آنها دارد و تراکم کيفي، به پيچيدگي شغلي، مربوط است. عوامل دروني فرد: از جمله عواملي درون فردي ويژگي هاي شخصيتي افراد را مي توان نام برد که مي توانند به عنوان زمينه ساز فرسودگي شغلي عمل ميکنند.
در بسياري از تحقيقها تأثير اين ويژگي هاي شخصيتي مورد بررسي قرار گرفتهاست. اين ويژگيها شامل سرسختي روان شناختي، عزت نفس پايين، همدردي، منبع کنترل بيروني، سبک اسنادي و تفاوتهاي فردي در انتظارهاي مربوط به شغل است که با فرسودگي شغلي مرتبط است. با توجه به عوامل فوق (عوامل درون فردي) مي توان گفت تجهيز افراد به تواناييهاي و ويژگي هاي فردي و شخصيتي ميتواند آنان را در برابر استرسهاي محيط کار ايمن کند، از جمله ويژگي هاي شخصيتي که مي شود نام برد سخت رويي است با استفاده از نظريههاي شخصيت، سازه سخت رويي را به عنوان مجموعهاي از ويژگي هاي شخصيتي تعريف مي کنند که به عنوان يک منبع مقاومت در مواجهه با رويدادهاي استرس زاي زندگي عمل مي کند. اين متغير شخصيتي از سه مؤلفه (وابسته به هم)، شامل کنترل، تعهد و مبارزهجويي، تشکيل شدهاست. کنترل، مفهوم مقابل ناتواني، تعهد، مفهوم مقابل بيگانگي از خود و مبارزه جويي، مفهوم مقابل احساس تهديد يا ترس است.
جهت آمادگي و براي مقابله با استرس خواندن كتابي با دانلود رايگان به اينجا مراجعه بفرماييد.
سخت رويي (پوست کلفتي): افراد سخت رو کساني هستند که در برابر اعمال و رفتار احساس تعهد کرده و معتقدند که رويدادهاي زندگي قابل کنترل و پيش بيني هستند و بالاخره تغيير در زندگي و نياز به انطباق با آن را نوعي شانس و مبارزه جويي براي رشد بيشتر در نظر مي گيرند، به جاي اينکه آن را تهديدي براي زندگي خود به شمار آورند. در سالهاي اخير، توجه زيادي به سخت رويي به عنوان يک عامل تعديل کننده تأثير استرس بر سلامتي شده است. بر اساس نظر روان شناسان اثرهاي سخت رويي بر سلامت رواني به وسيله مکانيزمهاي ارزيابي و مقابلهاي انتقال داده مي شود. روان شناسان خاطرنشان مي کنند که سخت رويي با تمايل به دريافت بالقوه رويدادهاي استرس زاي زندگي به شيوهاي که کمتر تهديد کننده باشد، ارتباط دارد.
يادمان باشد كه پيامبر اسلام (ص) فرمود: هر گاه مشكلات زندگي مانند تاريكي هاي شبهاي تار به شما هجوم آورد هرگز رجوع به قرآن كريم و تلاوت و خواندن آن را فراموش نكنيد زيرا شفاي همه دردها در قرآن است.
خدایی که نمی شناسم...برچسب : نویسنده : 7nahidkhirolahi8 بازدید : 60