شهدای پنجگانه تشیّع.

ساخت وبلاگ
                                        از شهيد اوّل تا شهيد خامس 

      در ميان علماي اماميّه کم نيستند صاحبان علم و حافظان مذهب که خونشان به زخم کينه و حقد رقيبان بي‌منطق و حاسدان ستمگر بر زمين جاري شد. در تاريخ اسلام هستند کساني که با دو بال به سوي خداوند پرواز مي‌ کنند، بال علم و بال شهادت. بال خون و بال قلم. اما در ميان اين شهداي علم، چند نفر از آن چنان ويژه‌اند که لقب «شهيد» بر نامهايشان نهاده شده است.

      در اين نوشتار سعی بر این است که به معرفي شهداي پنجگانه تشيع بپردازيم اما پيش از آن ذکر يک نکته ضروري است که اختلافاتی در  مصاديق شهداي سوم به بعد وجود دارد ولی درباره شهداي اول و ثاني اختلاف کمتري می بینیم. از سوي ديگر برخي اقوام و ممالک هم ، چنين تقسيم‌ بندي هایی که ويژه خودشان است دارند. مثلا در عراق، شهداي دوران رژيم بعث از خاندان صدر رتبه‌ بندي این چنینی دارند. با اين حال ترتيب زير، رايج‌ تربن اين ترتيب‌ها است هرچند در ذيل هر يک، به برخي مصاديق اختلافي هم اشاره خواهد شد:

           شهيد اول؛ شمس‌الدين محمّد بن مکّي جبل عاملي

اين عالم شيعه، از بزرگترين فقيهان و مجتهدان اماميه به شمار مي‌ آيد. او در روستاي «جزين» از ناحيه جبل عامل لبنان به سال 734  هجري قمري ديده به جهان گشود. مراتب ابتدايي آموختن علوم ديني را از ادبيات تا سطوح آغازين علم فقه را در ميهن خود فراگرفت و در همين ديار، به مجالس و اجتماعات ديني و علمي رفت و آمد مي‌ کرد. جمال‌الدين مکي، پدر شهيد اول نخستين آموزگار او بود که ايشان هم از اعاظم علماي سوريه به شمار مي‌ آيد. والدين شهيد، به ميمنت نام مبارک رسول الله (ص) نام «محمد» را بر وي نهادند.

      شهيد اول، پس از تحصيل در نزد چهار مجتهد بزرگ زمان يعني فخرالمحقّقين (فرزند علّامه حلّي)، سيد عميدالدين، محمد بن نما و ابن معيه (قدس سرهم) توانست در هفده سالگي از دو فقيه نخست و يک سال بعد از ابن نما و سال بعدش از ابن معيه اجازه اجتهاد دريافت کند. اما اين تازه آغاز جهاد علمي شهيد بود. او سفرهاي علمي خود را آغاز کرد و در هجرت از نجف و کربلا و شهرهاي سوريه و لبنان تا اردن و حجاز و مصر از مدرس علماي اين ديار بهره برد. شهيد اول در 21 سالگي به جزين بازگشت و مدرسه علميه تاسيس کرد. از اينجا بود که شمس‌الدين محمّد، در دو عرصه تدريس و تاليف. فعاليت خود را آغاز نمود.

     شمس‌الدين محمد در فقه شيعه جايگاه رفيعي دارد. اثر مشهور او «لمعه دمشقيه» است که از متون اصلي و اوليه فقه شيعه به شمار مي ‌آيد و يک دوره کامل فقه از طهارت تا ديانت را در بر مي‌ گيرد. کتاب لمعه، ظاهرا براي شيعيان خراسان تاليف يافته است.

     «علي بن مويد» حاکم خراسان در دوران اوج نهضت سربداران، او را به شرق ايران فراخواند. حاکم دمشق چون اين خبر را دريافت کرد دستور داد که شمس‌ الدين محمد را دستگير کنند. شهيد اول چون از سفر به خراسان بازماند، کتاب لمعه را براي ابن مويد فرستاد تا با اينکه مریدانش از حضور او محرومند بتوانند براساس فقه شيعه عمل کنند. (1)

     اين کتاب در شرايطي نوشته شده که خطر متعصبان ديگر مذاهب بسيار جدي بوده و در اين رابطه شهيد ثاني، شارح لمعه از قول شمس‌الدين محمد مي‌ نويسد: «مجلس درس من در شهر دمشق اغلب از دانشمندان اهل سنت به واسطه نزديکي و رابطه‌اي که با آنان داشتم خالي نبود، وقتي نوشتن کتاب لمعه را آغاز کردم ، بيم داشتم که فردي از متعصبان آن‌ ها بر من وارد شود و ببيند، اما از لحظه‌اي که شروع به تصنيف آن نمودم تا زماني که به پايان رساندم، هيچ  يک از آن‌ ها به من وارد نشد و اين از الطاف غيبي الهي بود.»  (2)

     شهيد اول افزون بر جهاد علمي، به امور مردم و شيعيان رسيدگي مي‌ کرد و از اين رو به «ملجأ شيعه» لقب يافت. با اين حال همان فضاي متعصبانه و کينه‌ توزانه سبب شد که تهمت‌ هاي عجيبي هم به او نسبت داده شود. اين افتراها به جايي رسيد که رقبا شايع کردند که «شمس‌الدين محمد» شراب را حلال مي ‌داند! اين گونه بود که قاضيان و حاکمان شرع او را به جرم بدعت‌آفريني دستگير و زنداني کردند. پس از چندي که شيخ شيعه در زندان به سر برد، "برهان‌الدين" و "ابن جماعه"  قاضيان دمشقي حکم اعدام او را صادر کردند. شيخ شمس‌الدين محمد گردن زده شد و جسدش را نيز سنگسار کردند و آتش زدند.

     شهيد اول در هنگام شهادت تنها 52 سال داشت. علماي شيعه در رثاي شهيد اول نکات جالبي را مطرح کرده‌اند. از جمله او را «نخستين فقيهي دانسته‌اند که فقه شيعه را از آراء فقهاي عامه پيراسته گردانيد.» (3) مقبره و مضجع اين شهيد بزرگوار هنوز معلوم نيست.

                     شهيد ثاني؛ زين‌الدين بن علي عاملي جَبَعِي

زين‌الدين بن علي مشهور به شهيد ثاني در سال 965 در "جَبَع " از نواحي جبل عامل لبنان متولد شد. اين عالم جليل‌القدر، پس از آن که در نه سالگي قرائت قرآن را ختم کرد علوم اوليه ديني را آغاز نمود. او علوم گوناگون از فقه و ادبيات تا فلسفه را نزد اساتيد آن فراگرفت و نيز به مانند
شهيد اول، يک عالم مجاهد مهاجر بود. به دليل تنگناهايي که شاهان عثماني براي شيعيان پديد آورده بودند، اين عالم شيعه هم مجبور بود که پيوسته در مسافرت‌ هاي طاقت‌ فرسا، از شهري به شهر ديگر کوچ کند.

     شهيد ثاني براي دوري از کينه و بدخواهي متعصبين مذهبي وابسته به دربار عثماني و قضات رقيب، مسافرت‌ هايي به مصر، دمشق، حجاز و بيت‌المقدس، عراق و قسطنطنيه داشت. تماس و گفتگوي شهيد ثاني با علماي مذاهب اربعه اهل سنّت به‌ گونه‌اي بود که مطابق برخي روايت‌ ها، بيش از دوازده استاد سنّي‌مذهب را ديده است.

       براي نمونه شهيد ثاني در نزد شيخ شمس‌الدين بن طولون دمشقي حنفي مدتي درس خواند و از او اجازه روايت صحيحين را نيز دريافت کرد. اما استاد اصلي و بزرگ او محقق کرکي، عالم بزرگ شيعه در عصر صفوي بود. کار مهم زين‌الدين بن علي، نوشتن شرح بر «لمعه دمشقيه» است که به نام «الروضة البهية» انتشار داد. اين شرح، رايج‌ترين شرح بر لمعه و پراستفاده‌ ترين آنها است. اثر مشهور ديگر شهيد، «مُنيّة المُريد» در آداب تعليم و تعلم است که به عنوان ديباچه‌اي بر اصول و مبادي اخلاقي تعليم و تربيت دانسته مي‌ شود.

      مسجد مقبره شهيد ثاني در لبنان واقع است و مقام اين شهيد بزرگوار در ميان علماي شيعه به اندازه‌اي است که آيت‌الله محمدباقر خوانساري در روضات الجنات مي‌ نويسد: «اگر بگوییم در ميان عالمان جليل القدری مثل او ديده نشده است مبالغه نکرده ایم. زیرا کسي که از سيره شهيدثاني آگاه شود، اگر او را با سيره شيوخي که مي‌ شناسيم، به‌ ويژه شيوخ اين زمان بسنجد آن را بافته خيال مي‌ پندارد. بسياري از اينان را ديده‌ايم که وقتي اهل روستایشان ايشان را به عنوان عالم بشناسند و ار وجود لقمه‌اي براي معيشت مطمئن بشوند، علم و مطالعه و مباحثه علمي را رها می کنند ولي شهيد ثانی وقتي به خواسته‌اش از علوم دست يافت، يکسره به تاليف و تدريس پرداخت.» (4)

      علامه سيد محسن امين هم درباره او مي‌ نويسد: «چه مي‌ پنداري درباره مردي که مولفات جليل جاودانه‌اش را در گذز زمان، در حالي که بر جان خويش ترسان است، تاليف مي‌ کند. آن‌ها را ميان ديوارهاي خانه‌هاي کوچک و پرچين تاکستان‌ ها تاليف مي‌ کند، نه در کاخ‌ هاي بلند و باغ‌ هاي شاداب؛ نه ياوري دارد و نه مدرساني، حتي در تدبير معيشت خود براي خانواده‌اش هيزم گرد مي‌ آورد و گهگاه به تجارت مي‌ پردازد و کالايي را از شهري به شهر ديگر مي‌ برد.» (5)
 اين جملات به اين نکته اشاره دارد که شهيد ثاني همزمان با تاليف و تدريس، در تاکستان‌ها کار مي‌ کرده و خود درآمد خانواده‌اش را با کارگري به دست مي‌ آورده است.

       درباره ماجراي شهادت زين‌الدين بن علي، يک روايت مشهور از شيخ حر عاملي وجود دارد. براساس اين روايت، پس از اينکه شهيد در يک اختلاف قضايي، داوري خود را اعلام کرد، طرف به نزد قاضي شهر شکايت برد. قاضي هم که فردي متعصب بود براي دستگيري و مجازات شهيد اقدام کرد. او درنامه‌اي به سلطان عثماني از زين‌الدين شهيد ثاني بدگويي کرد و بر شيعه بودن او انگشت گذاشت، به اين ترتيب حکم قتل او را صادر کردند.  بالاخره پس از مدتي جستجو اين
عالم شيعه را يافتند و سرش را از تن جدا کردند. با اين حال، برخي در اين روايت تشکيک کرده‌اند. (6) 

     در هر صورت با وجود آنکه اصل شهادت اين عالم شيعه ترديدي نيست، چگونگي آن نيازمند تحقيق بيشتر پژوهشگران است.

                       شهيد ثالث: آيت‌الله محمّدتقي برغاني

       طبق قول مشهور و به‌ويژه در نزد مردم و صاحب‌نظران ايراني، شهيد سوم شيعه، آيت‌الله محمدتقي برغاني قزويني است. شهيد ثالث در 1184 هجري قمري در روستاي برغان از محال شهرستان کرج تهران به دنيا آمد. مقدمات و سطح دروس ديني را در مدارس عليمه قزوين گذراند و سپس به قم هجرت کرد. در قم به درس ميرزا ابوالاسم قمي صاحب قوانين الاصول و از اجله شاگردان علامه وحيد بهبهاني وارد شد و بهره کاملي از اين عالم جليل القدر برد. شيخ محمدتقي براي فراگيري بيشتر دانش به اصفهان و کربلا هم رفت و پس از چندي جهاد علمي به موطن خويش بارگشت و عهده‌ دار تربيت و سرپرستي مردم اين ديار شد.

      مولانا محمدتقي برغاني، افزون بر مجاهدت‌هاي علمي در عرصه سياست و اجتماع به‌جِدّ فعال بود. در هنگامه جنگ روس‌، دوشادوش علماي بزرگ زمان چون سيد محمد مجاهد و ملا احمد نراقي قرار گرفت. براي همين، حضرت آيت‌الله خامنه‌اي در جريان سفر به استان قزوين درباره اين عام مجاهد و برادرش فرمود:  «مرحوم «ملامحمّد تقي برغاني» و برادر او «ملا محمّد صالح برغاني»؛ فقهاي مبارز، نه فقهاي گوشه‌گير، نه آدم‌هاي منزوي؛ مردان دين که به سرنوشت مردم مي‌ انديشيدند؛ براي آن‌ ها مبارزه مي‌ کردند و جان خود را هم در اين راه فدا مي‌ کردند.» (7)

     اما آنچه شهيد ثالث را ويژه و منحصر به فرد مي‌ کند، اهتمامي است که اين عالم همام به اصل «امر به معروف و نهي از منکر» داشته است. اين اهتمام به اندازه‌اي بود که علامه عبدالحسين اميني (رضوان‌الله‌عليه) در اين باره مي‌ گويد: «شديدا في الامر به المعروف و نهي عن المنکر خشنا في ذات الله لا تاخذه في الله لومة لائم: در امر به معروف و نهي از منکر فوق‌العاده کوشا بود و ملامت ملامت‌ کنندگان در او اثري نداشت.» (8)

     براساس همين مشي و مرام، شيخ محمد تقي به مبارزه با انحراف شيخيه برخاست. انحرافي که با نظرات شيخ محمد احسايي در ايران آغاز شد و توانست پيرواني را گرد خود آورد. آيت‌الله محمدتقي برغاني به مقابله با فتنه احمد احسايي و شيخيه پرداخت.

      شيخ احمد احسایی ادعاهاي گزافي مي‌ کرد و تلويحا خود را در ارتباط مستقيم و دائمي با حضرت ولي عصر (عج) معرفي مي‌ نمود. او به مكتب فلسفي قزوين آمده بود و در مدرسه صالحيه اين شهر ديدگاه‌هاي فلسفي- كلامي خود را بيان مي‌ کرد. از اين رو مراكز شيعه دو پاره شد: يكي شيخيه و ديگري متشرعه. ادعاهاي عجيب و خلاف عرف شيخ احمد و تفرقه‌اي که او در ميان شيعيان ايجاد کرده بود، مولا محمدتقي برغاني را به واکنش وا داشت.

       در ابتدا باب مناظره را گشود و در چندين گفتگوي صريح با شيخ احمد شرکت کرد. با شنيدن آرا و عقايد او ناچار حکم تکفير رئيس فرقه شيخيه را صادر کرد که اين راي به تاييد ديگر علماي بزرگ شيعه هم رسيد. علماي شيعه مجتهد برغاني را رييس العلماء ناميدند و از عراق تا ايران اين فتوا را تصديق کردند. (نه - 9)

     بابي‌ها، که پيروان شيخ احمد احسايي به طريقيت سيد کاظم رشتي پس علي محمد باب بودند براي قتل اين عالم بيدار و مجاهد نقشه ريختند. به سال 1264 هجري قمري و هنگامي که شيخ محمدتقي همچون مقتدايش علي المرتضي (ع) در محراب عبادت مشغول نماز صبح و نيايش با ذات حقتعالي بود، او را ضربت زدند و گريختند. می گويند که شيخ در حال ذکر مناجات خمس عشر در حال سجده بوده که با نيزه و شمشير ايشان را هدف اصابت قرار دادند. مولا محمدتقي تا دو روز در بستر افتاد و پس از آن، دعوت حق را لبيک گفت. فتواي شيخ شهيد عليه بابيان نفوذ کاملي در ميان مردم و متدينين يافت و اين از کينه‌اي که به شهادت ايشان انجاميد روشن است.

       با اين وجود در برخي مدارک و نيز در برخي نقاط جغرافيايي مانند هندوستان، از شهيد سيد نورالله حسيني شوشتري (تستري) به نام شهيد ثالث ياد مي‌ کنند. اين عالم بزرگ هم از مدافعان حريم تشيع بود که در 1019 هجري قمري به سعايت تعصبان مذهبي در حالي که هفتاد سال عمر داشت زير  ضربات شلاق جور به شهادت رسيد.

          شهيد رابع: آيت‌الله محمدباقر اصطهباناتي

     آيت‌الله‌العظمي محمدباقر اصطهباناتي، در 1216 هجري شمسي در اصطهبان (واقع در استان فارس) زاده شد. تحصيلات ديني را تا 1246 در شيراز گذراند و سپس راهي تهران شد. در آنجا از درس عالمان بزرگي مانند آقا علي حکيم، محمدرضا قمشه‌اي ، ميرزا ابوالحسن جلوه، ملاعلي کني، سيد مهدي قزويني نجفي و جمعي ديگر بهره برد. در سال 1258 به شيراز بازگشت
 اما به دليل خشمي که حاکم وقت شيراز به نام قوام‌الملک بر او گرفت به سامرا تبعيد شد. با اين وجود، اين تبعيد سبب خير شد و باب اشنايي شيخ محمد باقر با ميرزاي شيرازي (اعلي‌ الله‌ مقامه) را فراهم کرد. او از ميرزا اجازه اجتهاد دريافت کرد و به تدريس در همان شهر پرداخت.
 
     اين عالم جليل در علوم مختلف تبحر داشت. در پزشکي با تکيه بر اصل بهداشت، توانسته بود بسياري را مداوا کند.در برخي مدارک و اسناد به اختراعاتي که به دست شيخ محمدباقر اطهباناتي انجام شده اشاره رفته است. او در فلسفه هم توانا و عميق بود و تاسيس درس فلسفه در حوزه نجف اشرف را از اقدامات اين عالم مي‌ دانند. اين مساله به‌ويژه با توجه به فضاي ضدفلسفه نجف که تا سال‌ ها بعد هم ادامه داشت بيشتر قابل توجه مي‌ شود. ايشان آثار بعضا  بي‌ نظيري هم در کارنامه تاليفات خود دارد. از جمله رساله‌هايي درباره‌ي طرز تربيت، طرز دوستی و نامه ای به سيد جمال الدين اسدآبادي درباره‌ ي حکومت مطلوب و اصول چهارگانه‌ آن است که موضوعات بديعي را در بر مي‌ گيرند. از ديگر اقدامات مجتهد اصطهباناتي، مناظره‌هاي او است.

      گفته‌اند در يکي از اين مناظره‌ها، اين مجتهد شيعه با الکسيس کارل، زيست‌شناسِ برنده‌ جايزه‌ نوبل گفتگوي انتقادي کرده است. شيخ اصطهباناتي در سياست هم دستي داشت. اوج اين حضور در جريان مشروطه بود و نام او را در سلک مشروطه‌ خواهان نوشته‌اند. درباره چگونگي به قتل رسيدن شهيد رابع در تلگرافي که انجمن اسلامي و انجمن انصار از شيراز به مجلس شوراي ملي ارسال کرده‌اند آمده است: « پنج روز است حجت‌الاسلام شهيد رابع را شهيد، سيد مظلومان را تيرباران نموده، مثله کرده سوختند. استخوان‌هاي سوخته را در خندق ريختند. آن‌چه عجز و لابه مي‌ کنيم رحم کنند استخوان‌ها را بدهند دفن کنيم فايده نمي‌ کند.

     خانه‌هاي ما را غارت کردند. به زن و بچه ما بيچارگان ابقا نمي‌ نمايند. کجا رفت غيرت شماها؟ چه شد حميّت اسلاميّت شماها؟ ناله‌هاي وکلاي آذربايجان کو؟ پسران سفاک خونخوار "قوام" بر بزرگ و کوچک زن و بچه ما ابقا نمي‌ کنند. شماها هم به حال زار ما ترحم نمي ‌فرمائيد. کجا برويم؟ چه کنيم؟ به کدام مذهب پناه ببريم؟ به چه دولتي پناهنده بشويم؟ آیا ما بيچاره‌ ها از حيوانات پست‌ تريم. وامذهبا، واديناه، وااسلاما، وامحمداه . انجمن اسلامي، انجمن انصار» (10)

     روزنامه صوراسرافيل درباره قاتلان شيخ نوشت که نوکران قوام شیرازی، شيخ محمدباقر حجت‌الاسلام و سيد احمد معين‌الاسلام را با گلوله کشتند و جسد معين‌الاسلام هفتاد ساله را به دار زده و سپس با نفت و بوريا آتش زدند. (11) برخي هم عاملان قتل او را بهائيان شيراز مي‌دانند. (12) شهيد رابع در گورستان نزديک به حافظيه‌ي شيراز دفن شده است. در برخي منابع هم از افرادي چون آيت‌الله سيد محمد سبزواري (شهيد در هند) و سيد محمد مهدي خراساني (شهيد در مشهد) به عنوان شهيد رابع ياد کرده‌اند.

                  شهيد خامس: آيت‌الله سيد محمدباقر صدر

     آيت‌الله صدر بنيان‌ گذار يک مکتب فکري و نهضت علمي بزرگ در عصر خويش بود. تلاقي انديشه‌هاي گوناگون و به‌ويژه خودنمايي ديدگاه‌ هاي مارکسيستي در عراق، او را به تدوين و تبليغ نظرات اسلامي در تقابل با اين ديدگاه‌ها سوق داد. از رهگذر اين مجاهدت علمي بود که آثار ارزشمندي چون «فلسفتنا» و «اقتصادنا» تاليف شد و در ميان آثار مورد توجه علما و دانشجويان به سرعت جايگاه رفيعي يافت. شهيد صدر همچنين يک درس تفسير اجتماعي قرآن هم آغاز
 کرده بود که پس از چند جلسه، با فشار رژيم بعث به تعطيلي کشيده شد. نوآوري‌ هاي فقهي اين عالم بزرگ هم در کتبي مانند  «الفتاوي الواضحه» منعکس شده است. همزمان با اين فعاليت‌هاي علمي، سيد محمدباقر صدر مبارزات سياسي خود را نيز دنبال مي‌ کرد.

     با پيروزي انقلاب اسلامي در ايران، شهيد صدر بر مبارزات خود افزود. اما موضوعي که رژيم بعث را بيش از پيش برانگيخت آن بود که هدف آيت‌الله محمدباقر صدر از تاييد و پشتيباني انقلاب اسلامي ايران، در اصل برانگيختن و تهييج ملت عراق عليه رژيم ظالم حاکم در اين کشور بود. به‌ويژه آنکه در همان موقع شهيد صدر در فتوايي به طور علني عضويت در حزب بعث را تحريم کرد. به دليل همين مبارزات بود که در 17 رجب 1399 هجري قمري، عمال رژيم بعث به بيت شريف معظم له ريختند و او را دستگير کردند.

    با اينکه سيل عظيم اعتراض‌ها و راهپيمايي‌ها –از جمله راهپيمايي زنان در نجف اشرف به رهبري بنت‌الهدي خواهر شهيد- فشارهاي زيادي بر اين رژيم سفاک آورد اما از جور آن‌ ها چيزي نکاست. با اينکه اين مرجع تقليد شيعه از زندان آزاد شد اما در محاصره دائمي قرار گرفت. در همين هنگام بود که آيت‌الله صدر فتواي جهاد عليه رژيم حاکم را صادر کرد و جوانان عراقي را به تکاپو انداخت. ايشان در  يکي از بيانيه‌هاي خود نوشت: «من به شما فرزندانم اعلام مي‌ کنم که تصميمي به شهادت گرفتم و شايد اين پيام، آخرين پيامي باشد که از من مي‌ شنويد زيرا که درهاي بهشت براي استقبال از کاروان‌هاي شهدا باز شده است تا اينکه خداوند پيروزي را براي شما ثبت کند.:.. امتي به حرکت و جنبش نمي‌افتد مگر آنکه خون خود را نبخشيم ... و امت در حال حاضر به خون من نياز دارد.» (13)

    با وجود اقدامات انقلابي آيت‌الله صدر، نيروهاي صدام او را از خانه به زندان منتقل کردند. او در واپسين تلفن خود اين گونه وضعيت خانه را توصيف مي‌ کند:  «من در گوشه خانه قرار داده شدم و نمي‌ توانم کسي را ببينم يا کسي مرا ببيند.» در زندان اين عالم غريب شيعه را با شکنجه‌هاي فراوان آزار دادند و محاسنش را آتش زدند و پيکرش را شلاق زدند. به اين ترتيب بود که زير اين شکنجه‌هاي وحشيانه او و خواهرش که همزمان بازداشت شده بود به فيض عظيم شهادت نائل آمدند.

*منابع:
1. کيهان، 72/09/16
2. مجله آفاق، شماره 45
3. شهيد اول، احياگر فقه شيعه، علي دواني، جام جم، 79/05/20
4. روزنامه انتخاب، ترجمه بخشي از کتاب مع علماء النجف الاشرف نوشته محمدجواد مغنيه،  79/02/29
5. همان منبع
6. http://noorportal.net/951/1254/1304/5873/34558.aspx
7. http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=3208
8. روزنامه ولايت قزوين، 75/09/11
9. مجله حوزه، ش56 و 57، ص389
10. حبل‌المتين (چاپ تهران)، شماره 2??، سه‌شنبه 1? صفر 132?، ص ?
11. صوراسرافيل، شماره 2?، پنجشنبه 21 ربيع‌الاول 132?، صص 3-?
12. عبدالله شهبازي، رساله‌ «زمين و انباشت ثروت؛ تکوين اليگارشي جديد در ايران امروز»
13. روزنامه رسالت، 67/11/01

خدایی که نمی شناسم...
ما را در سایت خدایی که نمی شناسم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7nahidkhirolahi8 بازدید : 209 تاريخ : پنجشنبه 30 آذر 1396 ساعت: 1:12