خدایی که نمی شناسم

مادر يك شهيد كه بجاي فرزندش لباس رزمش در جبهه ها را در آغوش گرفته است.حقّ مادرمرد تازه از سر كار آمده بود و روي زمين طاقباز خوابيده بود و زن درون آشپرخانه داشت غذا را آماده مي كرد. نوزاد چند ماهه شان بشدت گريه مي كرد. مرد رو به همسرش كرد و گفت بچه ات را ساكت كن مي خواهم كمي استراحت كنم. زن كمي بعد به سوي بچه آمد و او را در آغوش گرفت و مشغول شير دادن به او شد و با شوهرش به آرامي شروع به صحبت كردن كه: بچه من نيست و بچه ماست. مردها فكر مي كنند چون كار مي كنند و پول در مي آورند ديگر هيچ وظيفه اي در قبال خانه و خانواده ندارند پس بگذار برايت بگويم و تو بشنو. براي يك لذت نا پايدار چند دقيقه اي كه مرد از زن مي برد، ببين زن بايد چه رنجها و مصيبتهايي را تحمّل كند.در هنگام بارداري دل درد داشتم همه اش با اینکه پروژسترون میزدنم ولی دردم تمامی نداشت.سوزش معده و ورم معده هم خیلی آزارم مي داد. بی اختیاری ادرار هم داشتم و عطسه و سرفه که می کردم چون كنترل نداشتم كمي جیشم می ریخت و چون سرفه زياد مي كردم به همين علت نوار بهداشتي مي گذاشتم. خيلي از وقتها کنار معده ام می سوخت. خيلي وقتها رحمم تير مي كشيد. پادرد كه امانم را بريده بود و به دستور دكتر براي اينكه فرزدمان عجيب الخلقه به دنيا نيايد نمي توانستم مسكن مصرف كنم . معده ام شبها موقع خواب بدجوري اسید ترشح می کردو مدام دسشویی میرفتم چون بيشتر وقتها حالت تهوع به من دست مي داد و اصلا نمی توانستم بخوابم. پاهايم ضمن درد كردن ورم هم كرده بود. از همه بدتر يبوست زمان بارداري است كه آدم را واقعا بيچاره مي كند و ... از اين قبيل تا بخواهي.درد زايمان از همه بدتر و چون مي خواستم بچه مان طبيعي به دنيا بيايد چه رنجهايي كه نكشيدم. تحمل خون ريزي بعد از زايمان , ...ادامه مطلب

                                               نيكى و مهربانى به پدر و مادر  (و اذ اخذنا ميثاق بنى اسرائيل لاتعبدون الاّ الله و بالوالدين احسانا...) و ياد آوريد هنگامى را كه از بنى اسرائيل عهد گرفتيم , ...ادامه مطلب